سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام خدمت شما بزرگواران
عرض تبریک عشق الهی را به مناسبت اعیاد شعبانیه پذیرا باشیدگل تقدیم شما
این دفعه میخوایم به مناسبت میلاد حضرت عباس (علیه السلام)لینک چند کرامت از ایشون رو براتون بزاریم... البته به سبب متبرک شدن وبلاگمون با نام آن حضرت یک داستان رو در اینجا(با اجازه صاحب سایت)گذاشتیم بقیش
رو به سایت خودشون مراجعه کنید....دیگه پست دزدی هم حدی داره!مؤدب
اولیش تقدیم شما...
کسبه و بازاریهاى شهر رى (حضرت عبدالعظیم (ع )) مجلس عزادارى توى مدرسه بر پا کرده بودند و ((مرحوم حاج میرزا رضاى همدانى )) (که یکى از علماى با اخلاص بوده ) در آنجا منبر مى رود در آن فصل باد و باران و آفتاب و ابر با هم توام بود.
یک روز وقتى که حاج میرزا بالاى منبر مشغول سخنرانى مى گردد و بعد از آن روضه حضرت اباالفضل (ع ) را مى خواند، ناگهان هوا طوفانى شد و باد شدیدى آمد که بر اثر آن باد و طوفان چادرى که روى حیاط انداخته بودند به حرکت در آورد و هر دقیقه باد شدیدتر مى شد و سر و صدا راه انداخته بود.
این مرد بزرگ وقتى این سر و صداها و این صحنه را مى بیند دستش را از زیر عبا در مى آورد و دو زانو مؤ دب روى منبر مى نشیند و با انگشت سبابه اشاره به باد مى کند و مى فرماید:
اى باد حیاء نمى کنى و خجالت نمى کشى ؟! چقدر یاغى و سرکش شده اى ؟ ((مگر نمى بینى و نمى شنوى که من مشغول ذکر مصیبت آقایم قمربنى هاشم حضرت عباس (ع ) هستم .))
آن باد شدیدى که برخاسته بود و مى خواست چادر با آن عظمت را از بیخ و بن بکند، و ((آرام و ساکت شد)) و ایشان با کمال آرامش روضه حضرت را خواند.
وقتى که روضه ((حضرت اباالفضل (ع ))) تمام شد و از منبر پائین آمد دوباره طوفان شدیدى برخاست و چادر و پوش را پاره پاره نمود.

اى ماه بنى هاشم و اى کان شهامت
وى از تو قوى روز غزا پشت امامت
در وصف تو فرمود چنین سید سجاد
کز رتبه فزون از شهدائى به قیامت
در مکتب عشاق جهانى تو مدرس
در کوى وفا ساخته اى تا که اقامت
در محفل جانان توئى شمع دل افروز
افروخته رخ دارى و افروخته قامت
آنکس که ندارد بجهان مهر تو در دل
او را نبود بهره بجز رنج و ندامت
زهد و ورع و علم و عمل حلم و شجاعت
ارزانى جان تو شد از باب کرامت

 لینک بقیه داستان ها...کلیک بفرمایید...

التماس دعا داریم




تاریخ : دوشنبه 93/3/12 | 9:20 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس