سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرض سلام و احترام...
امان از دست برخی از این طرح های تبلیغی!
چند وقت پیش از یه موسسه دیگه بهمون اس دادن که اگر میخواید با غرفه حجاب و عفاف همکاری کنید شماره فلان و بفرستید!
آقا ما هم که قبلا غرفه داری کرده بودیم و با این کار آشنا بودیم شماره رو فرستادیم.
زنگ زدن و رسما دعوت کردند که جلسه فلان روز خیابان کردستان در شهرداری تهران برگزار میشه.
دیگه همون روز هم من امتحان داشتم امتحان رو دادم و چون یکی از اساتیدم دعوت شده بودند گفتم با هم بریم.
بعد از یه ارگان دیگه زنگ زدن گفتن که میخوایم کارگروههای تخصصی زنان رو به همراه نخبگان
دعوت کنیم گفته بودید همکاری میکنید تشریف بیارید(البته اینجارو یک بزرگواری به جای ما قول داده بودن ما هم به خاطر اینکه حرفشون زمین نیفته گفتیم چشم)
دیگه نمیتونستم بگم نمیتونم بیام چون میخوام برم جلسه در این بین نزدیک یک ساعتی فرصت داشتم آژانس گرفتم و رفتم یه کارگروه رو اطلاع رسانی کردم.
قرار بود استاد اطلاع بدن که کی مترو باشم. پیام داده بودن و من متوجه نشدم (چون گوشیم از این مدل بالاهای Nokia n73هست که دیگه صداشم در نمیاد)
کلا متوجه نشدیم! یکدفعه زنگ زدن کجایید؟ منم حدس زدم چی شده! گفتم شما کجایید؟ منتظر بودم که بگن مترو که همینم شد! دیگه بهشون گفتم اینطوریه!
اومدم ماشین بگیرم گفتن نه سرباز هست میرسونتون دیگه سریع خودم رو به مترو رسوندم وبه همراه استاد بالاخره رسیدیم ساختمان شهرداری!
اصول دین رو هم خدمت نگهبان دم در تحویل دادیم که کدوم قسمت میخواید بریدو مخلفاتش!
بالاخره رسیدیم!!!
با رسیدن ما  روحانیون که قسمت دیگر بودند... نشستن دور میز و با چند نفراز خانم ها جلسه آغاز شد!
من هرچی نشستم گوش دادم دیدم با اون چیزی که به ما گفتن خیلی متفاوته!
فکر کنید...به ما گفتن غرفه حجاب و عفاف ولی در جلسه اذعان داشتن که یک نمایشگاه بین المللی قرآن هست ک ما توقع داریم شما طلاب دم در بایستید و بازدید
کنندگان رو اکرام کنید و بهشون خوش آمد بگید!  چطور در مراسم عروسی می ایستید دم در مهمانهاتون رو اکرام میکنید همانطور! 
(خدایی ما رسم نداریم در مراسم عروسی خانم ها دم در بایستند و خوش آمد گویی کنند شمارونمیدونم)
نکته ای که باید توجه کنید این هست که در خوش آمد گفتنتون بین آقای قراءتی و سردار طلایی و دیگر قاریان و بازدید کنندگان نباید فرقی بگذارید
.(یعنی این افراد هم میان شما هم بیاید!) مؤدب
مثلا اگر حاج آقایی داشتن به فردی خوش آمد میگفتن اگر یک آقای دیگر وارد شد خانم طلبه باید برن خوش آمد بگن و راه رو بهشون نشون بدن!تبسم
(مسوول گروه هم تازه فهمیده بود چه رودستی خورده! و عذرخواهی کرد که شهرداری طرح دیگری عنوان کرده)
من و میگی؟؟؟
به هم ریختم در حد المپیک!  
خدایی از خانم ها چنین توقعی دارن؟اون هم خانم های طلبه؟ بابا دیگه دارید خیلی شورشو در میارید! 
عصبانی شدم!
هی میخواستم اون جا بگم بیخشید فقط یک سوال ازتون دارم! فقط یک سوال!
 اگر به اهل منزلتون (حالا یا خواهر یا مادر یا همسرتون)این پیشنهادو بدن خود شمایی که
دارید انقدر با انرژی برای طلاب صحبت میکنید و سعی بر جذب نیرو دارید بازهم همین صحبت ها را خواهید کرد؟ و اگر اون ها بخوان این کارو انجام بدن شما باهاشون مخالفتی نمیکنید؟
مشکوکم
آقا درجامعه اسلامی مگه نمیگن ناموس دیگران رو باید مثل ناموس خودمون بدونیم؟ یعنی اون غیرتی که نسبت به ناموس خودمون داریم باید به ناموس دیگران هم داشته باشیم حالا چه خانم! چه آقا! فرقی نمیکنه!پس این کارا چیه؟دعوا   نمیفهمم!
خلاصه که تبلیغ در تره بارو قبول نکردیم (از چاله در اومدیم) افتادیم گیر این نمایشگاه بین المللی قرآن!(نزدیک بود بیوفتیم تو چاه!) خدا سومیشو به خیر بگذرونه!
همون جا متوجه شدن که من شاکی شدم البته چیزی نگفتم ولی فکر کنم چهره م همه چیز رو لو داده بود! گفتن باز هم هرکی نمیتونه همکاری کنه اطلاع بده!
عجب آدمایی هستنا!به بهانه یه موضوع دیگه کشوندنمون اونجا و طرح دیگه ای رو بیان کردن!
خدایی حق الناس نیست؟! این هارو کی میخوایم بفهمیم نمیدونم!
به محض اینکه رسیدم منزل زنگ زدن! من هم گفتم که شما به این صورت عمل کردید و من انصراف میدم بعد گفتن نه اون یه طرح دیگه س! حالا اون طرحشون چی بود ؟ از بعد افطار(شب ها) برید پارکها تبلیغ کنید!
واقعا معلوم بود خیلی نشستن فکر کردن!!! آفرین
خدایی خدا قوت گفتن بهشون خییییلی کمهه!خیلی خنده‌دار
اینم سومیش! خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه!
برامون دعا بفرمایید




تاریخ : جمعه 94/3/22 | 4:39 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس