سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهی ان اخذتنی بجرمی،اخذتک بعفوک   

خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست‏به دامان عفوت می‏زنم

و ان اخذتنی بذنوبی،اخذتک بمغفرتک 

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت ‏بازخواست می‏کنم

و ان ادخلتنی النّار،اعلمت اهلها،انّی احبک

اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام میکنم که تو را دوست دارم


دانلود مناجات شعبانیه(مهدی سماواتی)




تاریخ : چهارشنبه 93/3/28 | 12:2 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

با عرض سلام و احترام خدمت شما بزرگواران
تبریک عرض میکنم خجسته میلاد مولایمان حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)رو خدمت شما خواننده گرامی
گل تقدیم شما
امروز یه نشست عملیات تبلیغ داشتیم که از طرف ستاد تبلیغات در صدا و سیما برگزار شد...
دیگه حقیقتش خستگی بهمون چیره شد و مثل اون یکی پست دست به کپی پیست زدیم که خیلی هم بی فیض نمونیم!
این مطالب از سایت شهید آوینی برداشته شده(ببینید چقدر آدم منصفی هستم همه چیز رو میگم)مؤدب
امیدوارم که به عامل باشیم...مثل همیشه من رو هم از دعای خیرتون(در احیای امشب که خیلی سفارش شده) محروم نفرمایید!
متن خدمت شما...جالبه از دستش ندین
یاعلی...
روزی ها در این شب قسمت می شود و اَجَلْها و روندگان به حج معین می شوند و خدای تعالی ملائکه خود را از جانب آسمان به سوی زمین در مکه فرو می فرستد.

به گزارش مهر نیمه شعبان از شبهای مبارکی است که بر احیای آن تأکید شده است چراکه در سحرگاه آن وجود نورانی حضرت مهدی موعود(عج) ولادت یافت و بنا به روایتی از پیامبر(ص)؛ روزی ها در این شب قسمت می شود و اَجَلْها و روندگان به حج معین می شوند و خدای تعالی ملائکه خود را از جانب آسمان به سوی زمین در مکه فرو می فرستد.

شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکی است چنان که امام جعفر صادق(ع) از پدر بزرگوارشان روایت می کنند که از حضرت امام محمد باقر(ع) درباره فضل شب نیمه شعبان سؤال شد و ایشان فرمودند: «آن شب افضل شبهاست بعد از لیلة القدر، در آن شب عطا می فرماید خداوند به بندگان فضل خود را و می آمرزد ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش، پس سعی و کوشش کنید در تقرب جستن به سوی خدای تعالی در آن شب پس به درستی که آن شبی است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که دست خالی برنگرداند سائلی را از درگاه خود مادامی که سؤال نکند معصیت را و آن شب، شبی است که قرار داده حَق تعالی آن را از برای ما به مقابل آنکه قرار داده شب قدر را برای پیغمبر ما(صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله) پس کوشش کنید در دُعا و ثنا بر خدای تعالی...»

اعمال شب نیمه شعبان

و از جمله برکات این شب مبارک، ولادت با سعادت حضرت امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب در سال 255 هجری در سامرا(سُرَّ مَنْ رَای) است که برای این شب چند عمل وارد شده است.

- غسل است که باعث تخفیف گناهان می شود.

- احیاء این شب است به نماز و دعاء و استغفار چنانچه امام زین العابدین(ع) انجام می دادند و در روایت است که هر که احیا دارد این شب را نمیرد دل او در روزی که دلها بمیرند.

- زیارت حضرت امام حسین (ع)است که افضل اعمال این شب و باعث آمرزش گناهان است و اینکه هر که خواهد با او مصافحه کند روح 124 هزار پیغمبر، حضرت حسین بن علی سیدالشهدا(ع) را در این شب زیارت کند و اَقَلِّ زیارت آن حضرت آن است که به بامی برآید و به جانب راست و چپ نظر کند پس سر به جانب آسمان کند پس زیارت کند آن حضرت را به این کلمات ((اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ)) و هرکس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به این کیفیّت زیارت کند امید است که ثواب حجّ وعُمره برای او نوشته شود. و زیارت مخصوصه این شب در مفاتیح الجنان آمده است.

- خواندن دعای کمیل که در این شب وارد شده است.

- صد مرتبه خواندن هر یک از سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ، تا خداوند تعالی گناهان گذشته او را بیامرزد و برآورد حاجتهای دنیا و آخرت او را.

- همچنین شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان به روایتی از امام صادق(ع) اشاره کرده است که از ایشان درباره بهترین دعا در شب نیمه شعبان سؤال شد و حضرت فرمود: هر گاه به جا آوردی نماز عشا را پس دو رکعت نمازگذار بخوان در رکعت اوّل حمد و سُوره جحد( قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ) و بخوان در رکعت دوم حمد و سوره توحید ( قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ) پس چون سلام دادی بگو سُبْحانَ اللّهِ 33 مرتبه و اَلْحَمْدُلِلّهِ 33 مرتبه و اللّهُ اَکْبَرُ 34 مرتبه. در ادامه این نماز، دعایی وارد شده است که شیخ عباس قمی آن را در مفاتیح الجنان آورده است.

اعمال روز نیمه شعبان

در این روز عید مولود شریف امام دوازدهم مَوْلانا وَاِمامُنا الْمَهْدِیُّ حضرت حجّة بن الحسن صاحبُ الزَّمان(صلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ) است و از اعمال روز نیمه شعبان علاوه بر استحباب روزه و غسل، مستحب است زیارت آن حضرت(عج) در هر زمان و مکان و در هر جا و دعابرای تعجیل ظهور آن حضرت در هنگام زیارت و به خصوص تاکید شده به زیارت آن حضرت در سرداب سامراء، و ظهور آن حضرت و فرمانروائی اش مسلم است و او است که زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر شده باشد از ستم و بیدادگری...»




تاریخ : پنج شنبه 93/3/22 | 9:35 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

 
در گفتگو با نرجس عطاری (کاشانی) مادر شهید و جانباز:

گریه نکردم، سیاه هم نپوشیدم!

 اشاره: خاطرات او از مجروحیت فرزند جانبازش و آخرین سخنان فرزند شهیدش اوراق زرین تاریخ یک ملت است. ملتی که در دوران هشت سال دفاع

مقدس نشان داد که "متفاوت" با تمام معیارهای مادی و ارزش‌های دنیوی به زندگی و مرگ می‌اندیشد. ملتی که فرزندانش شتابان به سوی جهاد تا مرز

شهادت می‌روند و مادرانش هرگز برای از دست دادن فرزند،‌گریه نمی‌کنند و حتی لباس سیاه هم نمی‌پوشند! آنها وقتی از فرزند شهیدشان سخن می‌گویندمرتبا حمد و سپاس خداوند را به جا می‌آورند و می‌گویند: الحمدلله که به لقاالله پیوست.گفتگو با نرجس عطاری ملقب به کاشانی از جنسی دیگر است. تمام ساعاتی که برای انجام مصاحبه با او گذشت برای هر خبرنگاری می‌تواند فرصتی مغتنم تلقی شود چون با بیان هر خاطره او می‌توان "به راحتی" به اشک مجال داد تا دل را پالایش کند.وی که در حال حاضر مدیر مدرسه علمیه نجمه خاتون شهر ری است و در حرم حضرت عبدالعظیم نیز مسئولیت دارد در طول سال‌های دفاع مقدس در مناطق جنگی و پشت جبهه فعالیت مستمر داشتهو عضو گردان الزهرا بوده است.نرجس عطاری (کاشانی) که هم اکنون 64 ساله است بر یک عقیده پا برجاست و آن اینکه اگر برای خدا از دنیا و تعلقات آن بگذریم، خداوند ما را پیش می‌برد.پس از ورق زدن خاطرات شنیدنی او از جانبازی محمد مسعود کاشانی ادیب و شهادت فرزند دیگرش امیر منصور کاشانی ادیب، وقتی با او به "سخن آخر" می‌رسیم با هیجان خاصی می‌گوید: "بله سخن آخر دارم بنویسید: هیچ‌وقت نباید از خط ولایت جدا شویم. اگر درایت رهبر فرزانه‌مان در فتنه 88 نبود چه بر سر کشور می‌آ‌مد؟! اول باید توکل به خدا داشته باشید و بعد مطیع رهبر باشیم

و ..."  در این گفتگو از خانم نرجس عطاری که مدرس حوزه است پیرامون فضایل شب‌های قدر نیز سئوال کردیم. این گفتگو فرارویتان قرار دارد.

در ابتدا پیرامون مدرسه علمیه نجمه خاتون

این مدرسه علمیه از چه زمانی تاسیس شده است؟

حوزه علمیه نجمه خاتون  زیر نظر شورای مدیریت حوزه علمیه قم است و از سال 84 افتتاح شده است. موسس آن حضرت آیت‌الله غیوری هستند. ما با ده طلبه در آن سال شروع کردیم و در

حال حاضر در این مدرسه صد و ده طلبه در حال تحصیل هستند.

شما در کدام حوزه علمیه تحصیل کرده‌اید؟

من سال 58-59 توفیق حضور در مدرسه عالی شهید مطهری را داشتم تا سطح سه خواندم که معادل با کارشناسی ارشد است. بعد از تحصیل هم مدیر اجرایی این مدرسه تا سال 90 بودم و البته

تدریس هم می‌کردم. در حال حاضر به طور رسمی در حوزه علمیه نجمه خاتون فعالیت می‌کنم.

با توجه به اینکه در هفته آ‌ینده شب‌های قدر 19، 21 و 23 ماه رمضان قرار دارد بفرمایید: اهمیت این شب‌ها در چیست و چرا سه تاریخ متفاوت برای شب نزول قرآن وجود دارد؟

به فرموده قرآن، ماه رمضان ماه نزول قرآن است. قرآن برای هدایت و تربیت انسان‌هاست و می‌فرماید:

شب نزول قرآن یا شب قدر از هزار شب افضل‌تر است. در شب قدر تقدیر رقم می‌خورد. مطابق با روایات به احتمال بسیار زیاد شب قدر همان شب 23 ماه رمضان است اما به هرحال احتمال قدر

بودن شب‌های 19 و یا 21 نیز وجود دارد لذا مومنین اعمال شب قدر را در هر سه شب انجام می‌دهند. در شب‌های قدر که در رحمت خداوند باز است و اعمال حسنه مومنین "عبادت" محسوب

می‌شود، ایمان آورندگان از خداوند رحمان و رحیم طلب استغفار می‌کنند تا مورد آمرزش قرار گیرند و مومنین با اقرار بر گناه‌های خود توبه می‌کنند و از خداوند می‌خواهند که دعاهایشان را

اجابت کند.

در مورد اعمال شب‌های قدر توضیح دهید.

یکی از اعمال این شب، خواندن دعای جوشن کبیر است که حاوی اسمای الهی است. دیگر خواندن دعای مجیر و در شب سوم احیا خواندن سوره‌های روم و عنکبوت توصیه شده است.

چطور شد عهده‌دار مسئولیت در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم شدید؟

ما اهل ری هستیم. پدرم از حافظین قرآن بود. شش ساله بودم که به همراه عمه‌ام به حرم حضرت عبدالعظیم رفتم. در حرم دو روضه‌خوان مشغول خواندن روضه بودند یکی که روضه حضرت

رقیه را می‌خواند گفت: در خرابه شام دختری یتیم ماند. من خیلی ناراحت شدم و به روضه‌خوان اعتراض کردم و گفتم: نباید این‌گونه بگویید! با اینکه سن کمی داشتم ولی از اینکه زن و مرد با هم

به حرم رفتند و زیارت می‌کردند ناراحت بودم. یادم هست که همیشه وقتی برای زیارت می‌رفتم با خود می‌گفتم: ای کاش می‌توانستم کاری کنم که اختلاط زن و مرد در حرم نباشد. تا اینکه در سال

 69به آقای ری شهری که تولیت را بر عهده داشت گفتم: فکری کنید که خانم‌ها و آقایان در حرم حضرت عبدالعظیم از هم جدا باشند. گفتند: چطور؟ گفتم: من حاضرم این کار را انجام بدهم. فردای  

 آن روز من همراه با شش خانم دیگر ایستادیم و تفکیک را انجام دادیم. تا امروز که قریب به 50 خادم رسمی و قراردادی و روزمزد و افتخاری در حرم حضرت عبدالعظیم مشغول به خدمت هستند      

این کار را انجام دادیم و تفکیک زن و مرد صورت گرفت. افتخار می‌کنم که هنوز خادم افتخاری هستم.

چه خاطرات شنیدنی از خدمت در حرم عبدالعظیم دارید؟

خاطرات زیادی دارم. از جمله شفا گرفتن کودکی که بعد از 12 سال خداوند او را به والدینش عطا کرده بود و قادر به هیچ‌گونه حرکتی نبود. پس از تضرع بسیار مادرش در حرم، بالاخره این

کودک شفا گرفت. این موضوع را با چشم خودم دیدم.

از دوران جنگ تحمیلی و فعالیت‌های پشت جبهه‌تان برایمان بگویید.

زمانی که فرمان بسیج آمد تقریبا جزء اولین کسانی بودم که به عضویت بسیج درآمدم. این موضوع موجب افتخار من است. در  ستاد نماز جمعه هم فعالیت می‌کردم. از سال 60 تا 65 مرتبا به

مناطق جنگی می‌رفتم و بعد هم در پشت جبهه مشغول بودم. الحمدلله خدا توفیق داد.

خاطره‌ای از آن دوران دارید؟ ادامه مطلب...


تاریخ : شنبه 93/3/17 | 6:36 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام و عرض احترام
چنانچه مستحضر هستید فردا رحلت جانگداز حضرت امام(ره) هست.
ضمن عرض تسلیت به پیشگاه آقا امام زمان (عج)و مقام معظم رهبری وهم چنین خدمت شما خواننده گرامی ...

به همین سبب سخنرانی کوتاهی از حضرت آقا(حفظه الله) رو براتون نوشتیم تا شاید قدمی در این راستا(نشر رفتار آن بزرگوار) برداشته باشیم.

حضرت آقا میفرمایند...

مکتب امام یک بسته ی کامل است...یک مجموعه است.دارای ابعادی ست.این ابعاد را باید باهم دید.باهم ملاحظه کرد.دو بعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما بعد معنویت وبعد عقلانیت است.بعد معنویت است...یعنی امام بزرگوار ما صرفا با تکیه بر عوامل مادی وظواهر مادی راه خود را پی نمیگرفت.اهل ارتباط با خدا بود...اهل س

لوک معنوی بود...اهل توجه  تذکر و خشوع و ذکر بود.به کمک الهی باور داشت.امید او به خدای متعال امید پایان ناپذیری بود. ودر بعد عقلانیت به کار گرفتن خرد وتدبیر و فکر و محاسبات در مکتب امام مورد ملاحظه بود. من نسبت به هرکدام چند جمله ای عرض خواهم کرد.
بعد سومی هم وجود دارد که آن هم مانند معنویت وعقلانیت از اسلام گرفته شده است. عقلانیت امام هم از اسلام است. معنویت هم معنویت

اسلامی و قرآنی است. این بعد هم از متن قرآن و متن دین گرفته شده است و آن بعد عدالت است اینها را باید با هم دید. تکیه ی بر روی یکی از ابعاد بی توجه به ابعاد دیگر جامعه را به راه خطا میکشاند. به انحراف میبرد.این مجموعه این بسته کامل میراث فکری و معنوی امام است.خود امام بزرگوار هم در رفتارش هم مراقب عقلانیت بود هم مراقب معنویت بود هم با همه وجود متوجه به بعد عدالت بود.
عشق الهی نوشت1: به سبب اینکه  قرارهست از امروز در حرم مستقر شویم متن رو در این ساعت ویک روز قبل قرار دادم.
عشق الهی نوشت 2:سعی کنید با خودتون بمب مصداق اون رو نیارید چون طرفتون منم...:)
عشق الهی نوشت3:مثل همیشه التماس دعا داریم...




تاریخ : سه شنبه 93/3/13 | 11:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما بزرگواران
عرض تبریک عشق الهی را به مناسبت اعیاد شعبانیه پذیرا باشیدگل تقدیم شما
این دفعه میخوایم به مناسبت میلاد حضرت عباس (علیه السلام)لینک چند کرامت از ایشون رو براتون بزاریم... البته به سبب متبرک شدن وبلاگمون با نام آن حضرت یک داستان رو در اینجا(با اجازه صاحب سایت)گذاشتیم بقیش
رو به سایت خودشون مراجعه کنید....دیگه پست دزدی هم حدی داره!مؤدب
اولیش تقدیم شما...
کسبه و بازاریهاى شهر رى (حضرت عبدالعظیم (ع )) مجلس عزادارى توى مدرسه بر پا کرده بودند و ((مرحوم حاج میرزا رضاى همدانى )) (که یکى از علماى با اخلاص بوده ) در آنجا منبر مى رود در آن فصل باد و باران و آفتاب و ابر با هم توام بود.
یک روز وقتى که حاج میرزا بالاى منبر مشغول سخنرانى مى گردد و بعد از آن روضه حضرت اباالفضل (ع ) را مى خواند، ناگهان هوا طوفانى شد و باد شدیدى آمد که بر اثر آن باد و طوفان چادرى که روى حیاط انداخته بودند به حرکت در آورد و هر دقیقه باد شدیدتر مى شد و سر و صدا راه انداخته بود.
این مرد بزرگ وقتى این سر و صداها و این صحنه را مى بیند دستش را از زیر عبا در مى آورد و دو زانو مؤ دب روى منبر مى نشیند و با انگشت سبابه اشاره به باد مى کند و مى فرماید:
اى باد حیاء نمى کنى و خجالت نمى کشى ؟! چقدر یاغى و سرکش شده اى ؟ ((مگر نمى بینى و نمى شنوى که من مشغول ذکر مصیبت آقایم قمربنى هاشم حضرت عباس (ع ) هستم .))
آن باد شدیدى که برخاسته بود و مى خواست چادر با آن عظمت را از بیخ و بن بکند، و ((آرام و ساکت شد)) و ایشان با کمال آرامش روضه حضرت را خواند.
وقتى که روضه ((حضرت اباالفضل (ع ))) تمام شد و از منبر پائین آمد دوباره طوفان شدیدى برخاست و چادر و پوش را پاره پاره نمود.

اى ماه بنى هاشم و اى کان شهامت
وى از تو قوى روز غزا پشت امامت
در وصف تو فرمود چنین سید سجاد
کز رتبه فزون از شهدائى به قیامت
در مکتب عشاق جهانى تو مدرس
در کوى وفا ساخته اى تا که اقامت
در محفل جانان توئى شمع دل افروز
افروخته رخ دارى و افروخته قامت
آنکس که ندارد بجهان مهر تو در دل
او را نبود بهره بجز رنج و ندامت
زهد و ورع و علم و عمل حلم و شجاعت
ارزانى جان تو شد از باب کرامت

 لینک بقیه داستان ها...کلیک بفرمایید...

التماس دعا داریم




تاریخ : دوشنبه 93/3/12 | 9:20 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سه نفر بودند پای یک معامله. بازار نبود! مزایده بود.
فقط سه نفر:فرشته، نفس، شیطان.
معامله بر سر من بود، من و فروشنده، صاحب من بود؛ نامش مهدی.
گویا دیگر به دردش نمی خوردم. می خواست لقایم را به عطایم ببخشد.
و من سر به زیر، هراسان فقط گوش سپرده بودم به مزایده.
-
به هیچ می خرمش!
نفس بود. نفس من...!
 

چرا به هیچ؟

- آخر نبودش بهتر از بودش است. مدام گناه می کند و بعد هم با عذاب وجدان کوفتمان می کند. من می گویم یا رومی روم یا زنگی زنگ. یا سراغ گناه نرو یا درست و حسابی برو.
راست می گفت و من فقط می لرزیدم از اینکه به نفسم فروخته شوم. آخر نفسم که نمی فهمید... یعنی مهدی مرا حتی به هیچ می فروخت؟
-
هیچ، یک؛ هیچ، دو
-
صد دینار
فرشته بود: به صد دینار می خرم.
-
چرا صد دینار؟
-
زیاد ریا می کند. به درد بندگی خالصانه نمی خورد اما به خاطر نگاه دیگران هم که شده خوبیهایی می کند.شاید بشود از او برای نشر برخی خوبیها استفاده کرد. پاداشش را هم همین دنیا با به به و چه چه دیگران میگیرد.
راست می گفت و من فقط می لرزیدم از اینکه به بندگی ناخالص این دنیا فروخته شوم. آخر فرشته که نمی فهمید...
-
صد دینار، یک؛ صد دینار، دو
-
هزار دینار!
شیطان بود.
-
چرا هزار دینار؟
-
خلاقیت دارد، جان می دهد برای منحرف کردن خلق. استعدادهای بالقوه ای دارد که با کمی کار کردن شکوفا می شود. بارها امتحان خود را پس داده است. وحشی است اما با کمی شلاق گناه رام می شود.
راست می گفت و من فقط می لرزیدم از اینکه بنده شیطان شوم. دیگر هیچ نمی فهمیدم. از آغوش مهدی به دام شیطان رفتن؟ یعنی او مرا به شیطان می فروخت؟
-
هزار دینار، یک؛ هزار دینار، دو؛ هزار دینار
-
بی نهایت
همه خیره ماندند. بی اختیار سر را چرخاندم تا ببینم کدام یک مرا به بی نهایت می خرد؟ اما گویا آن سه نیز مبهوت مانده بودند.
-
او را به بی نهایت به من بسپار.
 
هر سه پرسیدند: تو که هستی؟

  اِنَنی انا الله، لا اله الا انا
اننی ربها الودود*
 فرشته گفت: چرا چنین سرمایه گذاری ای میکنی؟ او به درد بندگی تو نمی خورد.
 نفس گفت: او "من" است. ارزش او به چیست که چنین قیمتی بر او نهادی؟
و خدا به آرامی قلب مرا شکافت. نوری در گوشه آن لانه کرده بود که وقتی بیرون جهید همگان چشمشان را از شدت تابشش بی اختیار بستند.
و خدا گفت: این نور محبت مهدی است. درست است  او را قیمتی نیست، اما چون به قلبش نگریستم، محبت کسی را دیدم که قیمتش بی نهایت بود. او را به قیمت محبوبش خریدم .

شیطان گفت: محبتی که عبودیت نیاورد به چه دردی می خورد؟
و خدا گفت: تو چه می فهمی که محبت مهدی یعنی چی؟ همین محبت است که او را در هر رفتن به سمت گناه، باز میگرداند.همین محبت است که او را مجبور می کند سر به سجده بگذارد و بگوید: لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین. و من چقدر مشتاق اعتراف بنده ام هستم ظالم بودن بر نفسش. مشتاق اشک ریختن او. بازگشت او. حتی اگر هر ده سال یکبار باشد؛ حتی اگر آخر عمرش باشد.

قلبم می لرزید و از شوق در پوستم نمی گنجیدم. روحم را به خدا سپردند و من می اندیشیدم تنها خدا می فهمد محبت مرا به مهدی و دلتنگی مرا از دوری از مهدی.
چون چشم باز کردم، من بودم و... چشمان پر از لبخند مهدی.
و خدا گفت: این تو و این صاحب تو.
گفتم: من بد بنده ای بودم برای او. او خود مرا به مزایده گذاشت. مرا نمی خواهد.
خدا گفت: از خودش بپرس.
نگاهم را به مولایم دوختم. همچنان لبخند بر لبانش بود:
-
تو را به مزایده گذاشتم تا قدر و قیمت خود را بدانی و خریدار واقعی خود را بشناسی. ورنه ما قلب محب خویش را به مزایده نمی گذاریم که تعصبش را می کشیم. سالها خون دل نخوردیم تا تو را به راه بیاوریم و عاقبت به دست خود تو را به غیر خدا بفروشیم.
اشک بر گونه هایم جاری بود و هق هق گریه امانم را بریده بود. به پایش افتادم.
- مولا شما همه هستی من هستید اما... تضمینی نیست که مرا رفت و برگشتی نباشد...
باز لبخند زد و پدرانه فرمود: تو در آمدنت صادق باش، غم رفتنهایت با ما ...
....
*: ودود نامی از اسامی خداوند به مفهوم دوست است. دوستی که در دوستی خود پایدار است، دوستی اش همیشگیست، هیچ گاه دوستش را از زیر بال و پر مهربانی اش خارج نخواهد کرد و محبت اش را به دوست خود ابراز می کند. 



تاریخ : چهارشنبه 93/3/7 | 4:5 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

عرض سلام مجدد خدمت شما بزرگواران
از اونجایی که امر شده صلوات خاصه پیامبر اثرات نکویی برای فرستنده صلوات داره
پس قصد داریم امروز ختم صلواتی رو با کمک شما بزرگواران آغاز کنیم.
صلوات تقدیم شما!

اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم و بارک علی محمد وعلی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم فی العالمین انک حمید مجید

هرچقدر همراهی میکنید بسم الله!
ایندفعه نیت آزاد هست...چشمک
فقط این رو بدونید که راس همه دعا ها دعا برای فرج مولامون هست و بعد سلامتی مقتدامون وبعد سلامتی علما و خلصا و بعد....
عرض کردم خدمتتون نیت آزاده!باورتون نش
د؟دروغ
راستی حوائج خودتون فراموشتون نشه!
اصلا!
البته که اگه فقط برای رضای خدا بفرستید اون موقع میشه نیتتون خالص!شرمنده
ملتمس دعای خیرتون هستیم تبسم
یاحق




تاریخ : سه شنبه 93/3/6 | 3:29 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام علیکم
امروز صبح بزرگواری پیامک دادند که در حال زیارت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و جمکران دعاگومون هستند...
دلمون تنگ حرم شد...

ولی بیشتر از اون دوست داشتم برم صحن مدینه الرسول یه گوشه رو اختیار کنم و بشینم زیارت حضرت رسول رو بخونم.
مخصوص شب های مدینه خیلی صفا داره... آخ یاد بقیع افتادم چقدر اون قسمت غریب بود ...چند نفر انگشت شمار مینشستن روبروش و زیارت میکردن...
بگذریم تا اشکتونو در نیاوردم روز مبعثی!

خب حالا که روزیمون نشده بریم مدینه النبی بیاید با هم زیارت اون حضرت رو از راه دور بخونیم...
یه مقدار از زیارت رو اینجا میذارم ولی حتما روی ادامه مطلب کلیک کنید که متن کامل هست به همراه صوت.
نیت کنید ان شالله سال دیگه همین موقع از نزدیک آقارو زیارت کنیم.
بسم الله

علاّمه مجلسى در«زاد المعاد»،در اعمال عید مولود،که روز هفدهم ربیع الأوّل است فرموده:شیخ مفید و شهید و سید ابن طاووس(ره)گفته‌‏اند:چون بخواهى در غیر مدینه طیبه حضرت رسول گرامى صلى اللّه علیه و آله را زیارت کنى،غسل کن و چیزى شبیه قبر در برابر خود بساز،و نام مبارک آن حضرت را بر آن بنویس،سپس بایست و دل خود را متوجه آن حضرت کن و بگو:

اَشْهَدُ اَنْ لآ اِلهَ الاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً

گواهم که نیست معبود حقی جز او خدا یگانه است و شریک ندارد و گواهم که محمد

عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ سَیِّدُ الأَوَّلینَ وَالأخِرینَ وَ اَنَّهُ سَیَّدُ الأنبِیاءِ وَ

بنده او و رسول اوست و او سیّد اولین و آخرین است و او سید پیغمبران و

الْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلی‌اَهْلِ بَیْتِهِ الأَئمَّهِ الطَّیَّبینَ.

پس بگو:رسولان است. خدایا رحمت فرست بر او و بر خاندانش ائمه‌ی پاک.

اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیلَ اللهِ اَلْسَّلامُ

درود بر تو ای رسول خدا. سلام بر تو ای خلیل خدا. درود

ادامه مطلب
زیارت حضرت رسول از راه دور...متن به همراه صوت

 




تاریخ : سه شنبه 93/3/6 | 2:13 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

نامه عشق الهی به حاج حمید نمازی
سلام حاج حمید...احوال شما چطوره؟ از اونورا چه خبر؟ خوش میگذره؟ حاجی میخوام برم سر اصل مطلب... یه چیزی بگم رد کنید خیلی ناراحت میشم! حاجی قبول داری ایرانی ها مرده پرستن؟ نه خدایی قبول نداری؟اگه بگی نه شاهد دارم هوارتا...خدایی قبل از فوت شما اگه اسمتونو سرچ میزدیم چه اطلاعاتی از شما میومد بالا؟ هیچی! چرا؟ چون شما برای خودتون نام مستعار انتخاب کرده بودین و با اون به فعالیت میپرداختید! انقدر اعتبار داشتید که وقتی میرفتید پیش حضرت آقا شمارو نمیگشتن و وارد میشدین. رفت و آمدتونم که با آقا بیشتر از فامیلتون بود... انقدر کارتون حساس بود که شماره تلفنتونم به کسی نمیدادین...خدایی انصاف بود که ما بعد از فوتتون آدرس منزلتونو یاد بگیریم؟ چرا چون شغل شما انقدر حساس بود که حتی نباید آدرس منزلتون کسی میداشت...
حاج حمید شنیدم از 5 جا حقوق میگرفتی برادر...بابا ماشالله دست مارو هم میگرفتید خب! ولی از یه چیزی بیشتر خوشم اومد که این 5تا حقوق رو فقط یکیش رو میبردید منزل و بقیه خرج بچه های یتیم میشده! اینجاست که باید بگیم دست مریزاد! همینا براتون مونده دیگه!راستی اینم شنیدم که ضامن پسرتون نشدین برای وام؟ دیگه شما آخر احتیاط بودید...تقبل الله!حاج حمید راستی آدم بدونه کی میمیره چه مزه ای میده؟ تا حدودی میتونم اون حس و درک کنم...حس قشنگیه حاجی! خیلی!ولی خوابی که دیدین و هیچ کس براتون تعبیر نکرد! هیچ کس ! یادتونه خواب دیده بودین که روحتون نشسته جلوتون باهاتون صحبت میکنه؟ بعد دوباره میره در بدنتون و مجدد در میاد؟ یادتونه که دادین به یکی ازدوستان روحانیتون تعبیر کنه ولی تعبیر نکرده و پیچونده و گفته باید استادم تعبیر کنند؟ شما هم که دایم پیگیر! بعد دیگه اخر زنگ میزنید بهشون و از قضا اون روز منزل استادشون تشریف داشتن و شما میگید گوشی و بدن استادشون بعد از حال و احوال  خواب و برای ایشون تعریف میکنید و ایشون هم مثل دوستتون نمیخواستن تعبیر کنند و....
ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 93/3/4 | 7:53 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

 پیکرحاج حمید نمازی با حضور شکوهمند همرزمانش به خاک سپرده شد

 مرحوم حاج حمید نمازی صبح امروز با حضور شکوهمند همرزمانش در دفاع مقدس و چهره‌های فرهنگی، سیاسی و لشکری تشییع و در کنار شهدای مسجد ارگ در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
مراسم تشییع پیکر حاج حمید نمازی از چهره‌های متعهد فرهنگی، صبح امروز با حضور جمع زیادی از مردم مومن و انقلابی، فرماندهان لشکری و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی همچون حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مجلس، حمیدرضا مقدم‌فر معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سیدنظام‌الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس، مجید قلی‌زاده مدیرعامل خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری فعال فرهنگی و محمد تورنگ از مدیران شبکه سوم سیما و سایر چهره‌های فرهنگی و جمعی از همرزمان وی در دوران دفاع مقدس برگزار شد.

در این مراسم که همراه با نوای عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برگزار شد، پس از تشییع باشکوه حاج حمید نمازی از مقابل منزل وی تا حسینیه فاطمیون واقع در خیابان مجاهدین اسلام بر روی دست علاقه‌مندان، نماز میت بر پیکر وی اقامه شد.

تشییع‌کنندگان در این مراسم با توجه به آموزه‌های دینی، حمید نمازی را فردی مومن، انقلابی و ولایی دانستند که در راه اهداف انقلاب اسلامی خود را وقف کرده بود.

همچنین در این مراسم مداحان اهل بیت علیهم‌السلام  در رثای عزای خاندان وحی مرثیه سرایی کردند.

پیکر حاج حمید نمازی در قطعه شهدای مسجد ارگ بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

همچنین مجلس ختم آن مرحوم، جمعه 2 خرداد از ساعت 18 الی 19:30 در مسجد فخرآباد برگزار خواهد شد
.



مطلب قبلی:درگذشت حمید نمازی(چهره فعال فرهنگی)
دسترسی به صفحه اصلی
مطلب بعدی:نامه عشق الهی به حاج حمید نمازی




تاریخ : پنج شنبه 93/3/1 | 10:48 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس