سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب یلدا سیاهی کن سیاهی/بکش بر ماتم ما سوزو آهی/به قربانگاه آن دشت پر از خون/حسین فاطمه بود وسپاهی

 

عشق الهی نوشت :حتی طولانی ترین شب هم طلوع زیبای خورشید را خواهد دید.خدایا یلدای طولانی غیبت را به طلوع زیبای ظهور برسان!
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا/یاعلی
مطلب قبلی:ما شما را فراموش نمی کنیم.
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : شنبه 92/9/30 | 4:14 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

در روایات داریم که وقتی مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کند بعضی ها می گویند که ما مکرر خدمت این آقا رسیده ایم،در مسجد جمکران و حرم مطهر رضوی دیدیمشان اما او را نشناختیم.ایشان به امور دوستانشان به قدری عنایت دارند که در رقعه ای به شیخ صدوق فرمودند:من شما ها را فراموش نمی کنم.این ماهستیم که آقا را فراموش کرده ایم.امروز روز جمعه بود چند قطره در فراق امام زمانمان ریختیم؟امروز زیارت آل یاسین خوندیم؟چقدر برای فرجش دعا کردیم؟برای خود حضرت چقدر سوختیم؟ اغلب گریه ها و دعا های ما هم برای مشکلاتمان است.این که بچه مان مریض است،قرض داریم یا مستاجریم و گرفتاریم...
برای خود عزیز فاطمه چقدر دعا کردی وچند قطره اشک ریختی؟چند بار یابن الحسن گفتی؟برای خودش ها،نه برای فرزندت،نه برای مشکلات نه برای چیز دیگری.اگر یک بار آن طور حضرت را بخوانی بعد عنایت می کنند.
حجت الاسلام سید حسین هاشمی نژاد


 عشق الهی نوشت: این پستمون برسه به روح اموات،خواننده محترم لطفا فاتحه رو فراموش نفرمایید!نشد صلوات خیرشو ببینی!:)
عشق الهی نوشت 2: ملتمس دعای خیرتان هستم!
حق یارو نگه دارتون

مطلب قبلی:آخر چیکارکنم؟ برم؟نرم؟
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/9/29 | 7:50 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما بزرگواران
چند روز پیش ازطرف رییس سبکمون یه پیامک اومد با این متن:
سلام به استاد ونماینده عزیز؛
سبک رزمی(بووووق) به همراه کارگردانان سینمایی در حال ساخت فیلم اکشن رزمی کماندویی میباشند که از شما دعوت به عمل می آید در صورت توان در ساخت این فیلم رزمی با ما همراه باشید.
یعنی بعد از خوندن این پیامک تا مدتها من در حال خندیدن بودم!
خیلی خنده‌دار
جکی بود برای خودش...
پوزخند
بابا بزرگوار میخواید پیامک بدید یه نگاه به مخاطبتون داشته باشید بد نیستها...باید فکر کرد
مثلا من بیام با چادر مبارکم اونجا چه نقشی داشته باشم؟گیج شدم
نکنه مثل برخی از بازیگران توقع دارند طرف بره جلو دوربین فیلم بازی کنه بعد که از سر صحنه میخواد خارج شه چادر سرش کنه؟آفرین
اتفاقا اطرافیان جهت خنده این پیشنهاد رو هم بهم دادند...باید فکر کرد
باید روش فکر کرد! آینده روشنی در انتظارمه!
چشمک
حالاآخر چه کنم؟ برم؟ نرم؟
واقعا تصمیم گیریه سختیه!جالب بود
 

عشق الهی نوشت1: من از دست رفتم مسوولین رسیدگی بفرمایند لطفا!
عشق الهی نوشت 2:اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا!
آقا التماس دعا داریم
یاحق؟

مطلب قبلی:معراج یا تاراج؟
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : سه شنبه 92/9/26 | 8:10 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

در روزگــــاری که
زن‌هـــا در خیابان ساپــــورت می پوشند
لاک‌های شـَـبـــرنگـــــ می‌زنند
و در روز و شــــــبـــــــــ
مثل چـــــِــــــراغ‌ها
بـــرق می‌زننـــد
...
از دامـــــن این زن
مـَـردها
به معــراج که نمی روند هیـچــــ ،
به تـــــــــاراج می‌روند...

 


پی نوشت عشق الهی:
اینهمه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم؟
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید

به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم

مطلب قبلی:شکر گزاری
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : سه شنبه 92/9/26 | 5:3 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

روزی مهندس ساختمانی از طبقه ششم می خواست که با یکی از
کارگرا حرف بزنه . خیلی اونو صدا زد اما به خاطر شلوغی و
سرو صدا کارگر متوجه نشد . به ناچار مهندس 10 دلار انداخت
پایین ) تابلکه کارگر بالا رو نگاه کنه (. کارگر 10 دلارو برمیداره و

اونو توجیبش میذاره و بدون اینکه بالا رو نگاه کنه شروع میکنه به
کار کردن . باردوم مهندس 50 دلار میفرسته پایین و دوباره کارگر
بدون اینکه بالا رو نگاه کنه که ببینه الان پول از کجا اومده، پولو
میذاره تو جیبش .بار سوم مهندس سنگ کوچکی رو میندازه پایین و
سنگ میخوره به سرکارگر . در این لحظه کارگر سرشو بلند میکنه و
بالارو نگاه میکنه و مهندس کارشو بهش میگه ) و حرفاشو باهاش
میزنه .
این داستان همان داستان زندگی انسان است . خدای مهربان همیشه
نعمت ها رو برای ما میفرسته اما ما سپاس گذار نیستیم . اما وقتی
که سنگ کوچکی بر سرمون میفته که در واقع همان مشکلات کوچک
زندگی اند،در اون موقع به خداوند روی می آوریم .به همین خاطر
است؛هر زمان که از پروردگارمان نعمتی به ما رسید،لازم است که
همیشه سپاس گزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد
مطلب قبلی:آیا زمان بیداری فرا نرسیده است؟
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : شنبه 92/9/23 | 1:12 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

آیا هنوز زمان بیداری فرا نرسیده است؟
چشم هایمان باز است اما دل هایمان خفته؛این حکایت امروز ماست که در گیرو دار زندگی مادی،پرده های غفلت بر دل هایمان افتاده و در خواب به سر می بریم.عمر کوتاهمان به سرعت می گذرد و هیچ کداممان فرصت دوباره ای برای جبران فرصت های از دست رفته نخواهیم یافت.
هر روز را به امید فردایی موهوم که کی از راه خواهد رسید،به شب می رسانیم.فردایی که در آن راه اصلاح در پیش گیریم و گذشته را جبران کنیم.
غافل از اینکه زندگی ما همین امروز است و فردایی در کار نیست.
از زندگی دنیا تنها ظاهری را درک کرده ایم و از آخرت غافل شده ایم. آیا هنوز زمان بیداری فرا نرسیده است؟
بیایید به خود بیاییم واز خدا بخواهیم که دل هایمان را زنده کند؛که تا وقتی دل در خواب است،قدمی به سمت خدا برداشته نمی شود.
عارفان حقیقی گفته اند:در سیرو سلوک به سمت خدا،اولین قدم وقتی برداشته می شود که برای انسان(یقظه) حاصل شود.
یعنی به خود آمدن ومتنبه گشتن!

 مطلب قبلی:هیچ کس بر دیگری برتری ندارد
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/9/22 | 3:21 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

کوچک و بزرگ نداریم،بالا و پایین نداریم،مقدم و موخر نداریم،همه در یک صف هستیم.ما همه برای خدا و برای اسلام کار می کنیم وباید برای خدا باشد،نه برای دنیا. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد.اختصاص به حوزه ندارد،همه موظفند.
آن ها خیال کردند آیت الله بروجردی فوت کرد،اسلام هم فوت کرد.اشتباه می کنند،بد خیال می کنند.پیغمبر و علی و سایر ائمه علیهم السلام وسایر بزرگان از دنیا رفتند واسلام باقی ماند . خمینی هم می رود...
شما ای طلاب وفضلا که جوان هستید،کوشش کنید. دست بوسیدن و عکس و تقدم وتاخر اسم،معنی ندارد...
حوزه علمیه باید به کار اسلام بخورد.اگر حوزه علمیه به کار اسلام نخورد،بیهوده است،مبتذل است...باید برای رضای خدا،برای دین مردم کار کرد،نه برای دنیا.علما وروحانیت خدمتگزار دین هستند،لذا آن ها را دوست می دارند،والا اگر فهمیدند که  برای دنیاست وبرای حب ریاست است وامثال آن،هیچ اعتنایی به آنها نمی کنند...
مردم کاملا حواسشان جمع است. مردم دیندار،آدم خدمتگزار به دین می خواهند،هرکس برجسته تر شد،او را دوست می دارند.علاقه مردم به ما برای دین است.اشتباه می کنند آن هایی که می خواهند بین علما و مردم و دین جدایی بیندازند،آن ها رسوا شدند.

مطلب قبلی:تسویف!دامی که شیطان برای مومنین نهاده است




تاریخ : سه شنبه 92/9/19 | 8:49 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

تسویف ! دامی که شیطان برای مومنین گسترانیده...
تسویف یعنی سوف سوف کردن،یعنی امروز و فردا کردن،بهارو تابستان کردن،امسال و سال دیگر کردن.وقت نیست!وباید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.
تسویف یکی از دامهای شیطان است که اگر کسی در آن گرفتار شود قطعا به مقصد نخواهد رسید.
امام باقر علیه السلام می فرماید:
وَإِیّاکَ وَالتَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یُغْرَقُ فِیهِ
الْهَلْکَی... مراقب باش فریب شیطان را نخوری ودر کار خیر امروز و فردا نکنی.زیرا تسویف دریایی است که هرکس در آن بیفتد غرق می شود و به هلاکت می رسد.
اگر انسان به بی اعتباری دنیا و نزدیک بودن مرگ و کوتاهی عمرش توجه کند،قطعا در دام تسویف نخواهد افتاد.وبعد از هر لغزش،بلافاصله توبه می کند و یا با قرار گرفتن در موقعیت انجام کار خیر بی درنگ به انجام  آن عمل اقدام خواهد کرد.


عشق الهی نوشت: ملتمس دعای خیرتان هستم
یاحق




تاریخ : یکشنبه 92/9/17 | 8:36 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

کسی که عاشق امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بشود خود خواهی ها دنیا طلبی ها منیت ها و ناخالصی هایش را کنار میگذارد.جوانان خوب! بهترین راه پاکسازی و اصلاح  دوستی و رفاقت با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است.هرچه میتوانید معرفت بیشتری نسبت به امام زمان پیدا کنید.بیشتر یاد آقا باشید.فضای روحی خودتان را امام زمانی کنید.
کسی که امام زمانی است نه چشمش خطا می رود نه گوشش خطا می رود نه زبانش خطا می رود.
کسی که امام زمانی باشد می فهمد در خانه نباید با زن و فرزندش معاشرت ظالمانه داشته باشد.واگر هم از دستش در رفت زود پشیمان
می شود و جبران می کند.
کسی که امام زمانی باشد نان ناروا از گلویش پایین نمی رود. یعنی هر کاری که می خواهد بکند می گوید آقام راضی هست یا نه؟
حجت الاسلام مسعود عالی




تاریخ : پنج شنبه 92/9/14 | 6:38 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سنگرها خالیست! رزمندگان فقط لباس رزمندگی پوشیده اند و دیگر بس!
رزمندگان دوست دارند سلاح به دست بگیرند و در دل دشمن بروند ولی عده ای دیگر نمیگذارند...
راستی میدانستی که رزمنده ها خود برچند دسته اند؟
بگذار تا برایت بگویم..
عده ای هستند که با خدایشان عهد کرده اند که بینی و بین الله وارد میدان جنگ

شوند وارد میشن و تا جایی که جون دارن برای اسلام کار میکنند! خدایی باید بهشون گفت خدا قوت بسیجی!
یه عده دیگه هستند که میان وسط جنگ میبینن اوه اوه مث اینکه جنگ جدیه و همون جا دو در میکنندو جیم فنگ میشن!حالا همین قدر هم که میفهمن جنگ جدیه بازم جای تحسین داره.
 یه عده میان و میبینن عه اینجا پست و مقام پخش میکنن کمی میمونند و عکسهای یادگاریشونم میگیرن و میرن بیرون به اینا هم باید بگیم خدا قوت!

یه عده دیگشون طراح خوبین میان یه سری طرح میدن میبینن که طرحشون خریدار داره و یه عده رزمنده  پا به کار منتظر همین طرح ها بودن پس انگیزه پیدا میکنه و طرح های جدیدتر میده...یا نه! میبینه  یه عده رزمنده مشتاقانه ایستادن و میگن طرح بده ولی وقتی طرح میدن در حد همون تحسین میمونه و کسی اون رو اجرا نمیکنه! پس اینجاست که این طراح رزمنده ما میبینه که اینجا و تو این گروه کاری از دستش برنمیاد پس باید هجرت کنه تا یه جایی و پیدا کنه که طرح هاش خریدار واقعی داشته باشه...شاید برای این رزمنده ما خیلی سخت باشه که از اون گروه جدا شه! ولی تصمیمش رو میگیره و سعی میکنه جایی باشه که بتونه کاری و به اجرا برسونه نه جایی که فقط اسم و رسمش روش باشه و مسولیتش و سنگین تر کنه. از طرفی این رزمنده میبینه بودن و نبودنش تو این جبهه زیاد فرقی نمیکنه چون افرادی هستند که سمت هایی دارند که میتونن بار این مسولیت سنگین و به دوش بکشند و مردونه بیان وسط جنگ! که اگه بیان شاهکار کردن!پس کاملا منطقی میتونه با خودش کنار بیاد که تو اینجا وظیفه ای نداری...و حتما وظیفه شو در جای دیگر رقم زده اند.این رزمنده ما سعی میکنه یه کم زیاد از این گروهها فاصله بگیره و سر خودشو خلوت کنه تا بتونه به اهدافی که در ذهنش هست بال و پر بده و بتونه در عرصه دیگه کارش و به اجرا برسونه.این رزمنده ما میدونه که جنگ هست... جبهه هست...ولی دیگه از دنیای دورو برش خسته شده! از این همه ادعا! از این همه اتاق ها ی فکر بدون نتیجه! پس رزمنده تصمیم میگیره تا یه مدت حضور خودش و درپاره ای از عرصه های جنگ کمرنگ کنه تا بتونه برنامه ریزی های مهم تری برای آیندش داشته باشه... وقتی میبینه برخی  فرمانده ها فقط لباس رزم به تن کرده اند وسنگرها خالیست دیگر حرفی برای گفتن ندارد که بزند جز سکوت! رزمنده قصه ما خیلی چیزها براش سنگینه ولی دیگه باید باهاش کنار بیاد چون تو این دنیا داره زندگی میکنه.شما براش دعا کنید که شهید شه دیگه تحمل خیلی چیزهارو نداره!فقط شهادت اون رو آروم میکنه! براش دعا کنید...
راستی شما تو کدوم گروه بودید؟

عشق الهی نوشت:گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما میشد ای کاش . . .




تاریخ : دوشنبه 92/9/11 | 8:33 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس