سلام آبجي منم حس سياسيم گل کرد و ياد اين بيت شعر افتادم: متي يبلغ البنيان يوماً تمامه / اذا کنت تبنيه و غيرک تهدم ... ترجمه: کي ساختمان روزي به پايان ميرسد؛ زماني که تو ميسازي و ديگران ويران مي کنند.
باسلام خدمت شما دوست گرامي وبلاگ را با موضوع اميد به زندگي بروز کردم منتظر ديدار شما هستم
دوست عزيز کاش اوضاع به از اين بود
صحنه اول:دانشجو وارد کلاس مي شود کاکل زري چشم عسلي با بوي زننده عطر و در اولين صندلي خالي مي نشيند.
(تحليل من: کاش اوضاع به از اين بود.)
///قسمت زجر اور ماجرا///
استادخطاب به دانشجو: بيا جلو بشين <ها بهتر نيست> نزديک تريد!!!!
(تحليل من: اونوقت اين استاد داره اصول فقه درس مي ده و مدير گروه الهيات ...من هيچ نکته مثبتي در گفتار اين استاد نديدم ...)
صحنه احر: چادر را روي سرم مرتب کردم. و در فکر فرو رفتم ....