دوست عزيز کاش اوضاع به از اين بود
صحنه اول:دانشجو وارد کلاس مي شود کاکل زري چشم عسلي با بوي زننده عطر و در اولين صندلي خالي مي نشيند.
(تحليل من: کاش اوضاع به از اين بود.)
///قسمت زجر اور ماجرا///
استادخطاب به دانشجو: بيا جلو بشين <ها بهتر نيست> نزديک تريد!!!!
(تحليل من: اونوقت اين استاد داره اصول فقه درس مي ده و مدير گروه الهيات ...من هيچ نکته مثبتي در گفتار اين استاد نديدم ...)
صحنه احر: چادر را روي سرم مرتب کردم. و در فکر فرو رفتم ....