سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نامه عشق الهی به حاج حمید نمازی
سلام حاج حمید...احوال شما چطوره؟ از اونورا چه خبر؟ خوش میگذره؟ حاجی میخوام برم سر اصل مطلب... یه چیزی بگم رد کنید خیلی ناراحت میشم! حاجی قبول داری ایرانی ها مرده پرستن؟ نه خدایی قبول نداری؟اگه بگی نه شاهد دارم هوارتا...خدایی قبل از فوت شما اگه اسمتونو سرچ میزدیم چه اطلاعاتی از شما میومد بالا؟ هیچی! چرا؟ چون شما برای خودتون نام مستعار انتخاب کرده بودین و با اون به فعالیت میپرداختید! انقدر اعتبار داشتید که وقتی میرفتید پیش حضرت آقا شمارو نمیگشتن و وارد میشدین. رفت و آمدتونم که با آقا بیشتر از فامیلتون بود... انقدر کارتون حساس بود که شماره تلفنتونم به کسی نمیدادین...خدایی انصاف بود که ما بعد از فوتتون آدرس منزلتونو یاد بگیریم؟ چرا چون شغل شما انقدر حساس بود که حتی نباید آدرس منزلتون کسی میداشت...
حاج حمید شنیدم از 5 جا حقوق میگرفتی برادر...بابا ماشالله دست مارو هم میگرفتید خب! ولی از یه چیزی بیشتر خوشم اومد که این 5تا حقوق رو فقط یکیش رو میبردید منزل و بقیه خرج بچه های یتیم میشده! اینجاست که باید بگیم دست مریزاد! همینا براتون مونده دیگه!راستی اینم شنیدم که ضامن پسرتون نشدین برای وام؟ دیگه شما آخر احتیاط بودید...تقبل الله!حاج حمید راستی آدم بدونه کی میمیره چه مزه ای میده؟ تا حدودی میتونم اون حس و درک کنم...حس قشنگیه حاجی! خیلی!ولی خوابی که دیدین و هیچ کس براتون تعبیر نکرد! هیچ کس ! یادتونه خواب دیده بودین که روحتون نشسته جلوتون باهاتون صحبت میکنه؟ بعد دوباره میره در بدنتون و مجدد در میاد؟ یادتونه که دادین به یکی ازدوستان روحانیتون تعبیر کنه ولی تعبیر نکرده و پیچونده و گفته باید استادم تعبیر کنند؟ شما هم که دایم پیگیر! بعد دیگه اخر زنگ میزنید بهشون و از قضا اون روز منزل استادشون تشریف داشتن و شما میگید گوشی و بدن استادشون بعد از حال و احوال  خواب و برای ایشون تعریف میکنید و ایشون هم مثل دوستتون نمیخواستن تعبیر کنند و.... آخر خودتون میگید من خودم تعبیرشو میدونم فقط تعبیر قشنگ تری و میخواستم از زبان شما بشنوم که ایشون میفرمایند صدقه سنگین بدید که شما در جواب میگید کار از صدقه گذشته با این چیزا حل نمیشه!خب همینم شد دیگه! شمارفتید اتاق عمل روح از بدنتون جدا شد بعد مجدد اومد تو بدنتون بعد مجدد... میدونید اینارو از کجا میگم؟حاج آقایی که دوست شما بودند برای آقا محمد سعید پسرتون تعریف کردن!حاج حمید یه چیزی من و خیلی ناراحت کرد این که شما به گفته خانوادتون نماز ظهرو عصر و خوندید و بعد اجل اومد سراغتون ولی تو همه سایتها نوشتن در حال آماده شدن برای نماز بودید و طوری وانمود کردن که شما نماز رو نخوندید! البته همینجا اعتراف میکنم که من هم توسط این سایتها اغفال شدم...راستی طرز غسل دادنتون هم عجیب بود! جالب این بوده که سفارش کردید به حاج رضا که این امرو انجام بدهند چون از زمان جبهه ایشون این کارو کرده بودند و با اعمال خاص و معنوی این کارو انجام میدادن شما هم که غسل دادن آقا رضا رو در مراسم آقای بوووووووووق و بووووووووق و...(عذرخواهی میکنم اجازه ندارم   نام ببرم) دیده بودید به ایشون وصیت کرده بودین که... جالب اینجا بود که هیچ کسی رو پیدا نکردن جز ایشون!حتی ایشون هم شماره ای نداشتن که خودشونو برسونن ولی از قضای روزگار جور شد که ایشون...! ساعت 4و خورده ای صبح مراسم شستن شما در غسالخانه بهشت زهرا! عجب صفایی داره اون موقع صبح در بهشت زهرا....خوفی داره که خیلی با صفاست..
راستی حاج حمید...روز مراسمتون بود که هرکسی هر گله ای داشت ازتون بابت اینکه براشون  با پارتی بازی کار  درست نکردین حل شد! چون اونجا بود که همه متوجه شدن برای هیچ کسی آخرتتونو نفروختید! حتی برای نزدیک ترین فرد خانواده! حاجی شنیدم علاوه بر اینکه سردار(سپاه)واستاد دانشگاه بودید و فرقه های ضاله رو دستگیر میکردید و کارشناس مذهبی فیلم یوسف پیامبر و بقیشم سه نقطه این حسابهای میلیاردی هم که بالا کشیدن رو هم شما ‍پیگیر پروندشون بودید و دستگیر کردید! بابا ایوالله! ببخشید میشه بگید دقیقا چیکاره نبودید؟ شنیدم هرجایی که به نظراتتون نیاز بوده سریع خودتونو میرسوندید! حاجی الان که دارم به زندگی خودم نگاه میکنم میبینم انگار این ژن فرهنگی تو خون خانوادگیمون هست ولی با این تفاوت که در ظاهر به ما میگن نخبه فرهنگی ولی شما زدید رو دست نخبه ها اصلا بنده باشما قابل قیاس که نیستم هیچ!بند انگشت کوچیکتون هم نیستم! شما فردی بودید که آقا روتون خیلی حساب میکردن!!!! الاهی بمیرم برای دل آقا! یارانشونو یکی یکی دارن از دست میدن! دارن تنها میشن...حاجی برامون خیلی دعا کنید...دعاکنید که بتونیم جا پای شمارو بگیریم..میدونم خیلی دعای سنگینی بود و ظرفیت من خیلی کمتر از این حرف هاست شما کجا و ما کجا! ولی شما دعا بفرمایید...خدارو چه دیدی؟شاید عنایتی شد....لاتقنطوا من رحمه الله...نا امیدی هم که گناه کبیره س! ما هم امید داریم به رحمت خدا وبس! ما که خودمون هیچی نیستیم مگه کسی بیاد دستمونو بگیره و به درجات برسونه! الااااااهی....یه عنایتی...
خب حاج حمید شرمنده که وقتتونو گرفتم...این حرف ها چیزی بود که چند روز بود تو گلوم مونده بود از صبح خودمو جریمه کرده بودم که تا این محدوده از کتاب رو نخوندم این نامه رو ننویسم اون محدوده رو که اصلا حسش نیمد بخونم فقط بعد نماز صبح 1حدیث از 40 حدیث امام روزیمون شد که...کلا که این حرفا مونده بود تو گلوم! راستی حاجی ما یاد آوری کردیم که تلقین دوم شما رو بخونن ولی همه در تکاپوی رفتن برای ناهار بودن به همین سبب ما تلقین دوم رو خوندیم یکی طلب ما! البته بگذریم که بعدا متوجه شدیم که دوستانتون کولاک کردن4/5تایی خوندن! خدا  برکت بده به این دوستاتون...ان شالله براشون جبران کنید! حاجی دعا کنید که ما غرق دنیا نشیم.و وظیفه مونو فراموش نکنیم...خیلی محتاجیم حاجی...خیلی!
یاعلی    


عشق الهی نوشت: این اطلاعات از شنیده ها دریافت شده است.پس مدیریت وبلاگ صحت وسقم آن را تایید نمی کند.

مطلب قبلی:تشییع پیکر حاج حمید سردار فرهنگی 

دسترسی به صفحه اصلی   




تاریخ : یکشنبه 93/3/4 | 7:53 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس