سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...ابلیس می‌گوید: من با «گناه» بندگان خدا را هلاک می‌کنم و به جهنّم می‌برم، اما آنها توبه می‌کنند و حال من را می‌گیرند و من را هلاک می‌کنند. بعد من آنها را به هوای نفس-یعنی به چیزهایی که دوست دارند ولی گناه نیست- وادار می‌کنم، و اینها می‌گویند: ما که گناه نکردیم، و خیال می‌کنند که راهشان درست است، بعد انتهای این مسیرشان می‌روند به جهنّم، اما چون نمی‌فهمند که دارند به سوی جهنّم می‌روند، دیگر توبه هم نمی‌کنند.

(قال رسول الله(ص):إنّ إبلیسَ قالَ: أهلَکتُهُم بِالذُّنوبِ فأهلَکونی بالاستِغفارِ، فلَمّا رأیتُ ذلکَ أهلَکتُهُم بالأهواءِ، فهُم یَحسَبونَ أنّهُم مُهتَدونَ فلا یَستَغفِرونَ؛ میزان الحکمه/21389)

 

...اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی‌ها و خوبی‌های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع «نفس اماره بالسوء» سوار ماست و دارد از همه خوبی‌های ما به نفع خودش استفاده می‌کند. مثلاً نفس‌مان به ما می‌گوید: «تو آدم بخشنده‌ای هستی، اینجا یک بخشش از خودت نشان بده تا لذتی ببرم و اعتباری پیدا بکنم!» یعنی در جهت هوای نفس خودمان بخشش می‌کنیم نه در جهت مخالفت با نفس!

 

 ...شاید بشود گفت اغلب متدیننین، با نفس‌شان دشمن نیستند و حتی نفس‌شان را دشمن خودشان هم نمی‌دانند؛ و این یک خطر بزرگ است! کسی که با نفس خود دشمن است، هر روز در حال مراقبه، مبارزه و جنگ و جهاد با نفس خود است.(امیرالمؤمنین(ع): یَنْبَغی للعاقِلِ أنْ لایَخْلو فی کُلِّ حالَةٍ عَن طاعةِ ربِّهِ و مُجاهَدةِ نَفْسِهِ؛ غررالحکم/3492)

 

 



تاریخ : چهارشنبه 93/12/27 | 10:9 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام و عرض احترام
امروز چهارشنبه هست و اول صبحی اومدم یه چند جمله بنویسم و بریم سر کارو تلاش و زندگیمون!
 امروز ساعت3و11 صبح بیدارشدم با خودم گفتم برم پاورهایی رو که دیشب دانلود کردم و نگاه کنم.یه جمله جالبی توش نوشته بود ک خیلی بهم چسبید!
نوشته بود اگر شما مدیر یک شرکت باشید و بمیرید به سرعت فرد دیگری به جای شما جایگزین می شود و جای شما خالی نمی ماند ولی تا ابد فقدان شما در بین خانواده تان هم چنان حس می شود!
وکسی جایگزین شما نمی شود! در گردش ها و مسافرت ها و میهمانی ها مدام به یاد شما هستند! پس قدر خانواده تان را بدانید چون آنها هستند که تا آخر به یادتان خواهند ماند.
نشستم با خودم یه خلوت کوچیک کردم دیدم واقعا چه حرفی بود!
کم کم مصداق ها اومد جلو چشمم چه افرادی اومدن و رفتن! فقط یکیش و بگم که تو یه جلسه بودیم که خبر مرگ یک پسر جوان را دادند و همه ناراحت شدند! انقدر ناراحت شدندکه حتی یادشون رفت یک فاتحه بخوانند!
اونجا بود که من خودم رو گذاشتم جای اون فرد! اگه من بودم فقط همین؟
واقعا اگر نیت هامون رو درست نکنیم خسران زده میشیم! برای کی داریم کار میکنیم؟ برای چی داریم کار میکنیم؟ چرا الان اینجاییم؟
هدف!
هدف و نیتممون درست نباشه خسرالدنیا والاخره میشیم میره پی کارش!  ماهی و هروقت از آب بگیریم تازه ست! سعی کنیم کار مردم و راه بندازیم نه این که تو راهشون سنگ بندازیم!
اینو بدونیم که هرکاری کنیم بازتابش به خودمون بر میگرده ولی ما مثل دختر بچه ای که بی توقع به عروسکش محبت میکنه باید به دیگران مهر بورزیم نه اینکه منتظر بازتاب عملمون باشیم.
چون انقدر خدا بهمون محبت کرده که هرچی بخوایم جبران کنیم باز هم کم میاریم!
خب دیگه از حضورتون مرخص بشم الان باید برم یه حوزه علمیه ورزش بدم و بعدشم راهی سرکارو زندگی...
راستی یادتون نره... انقدر سرگرم کارتون نشید که از خانواده تون دور بیفتید! اون ها بهترین افراد زندگی شما هستند یار همیشه همراه در غم و شادی!
روز خوب و پر انرژی داشته باشید!
محتاج دعاهای زیباتون هستم.




تاریخ : چهارشنبه 93/12/20 | 6:48 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام بر شما بزرگواران
چند وقتی هست که این سوال ذهنم رو مشغول کرده که مگر نمیگن نه زن باید مرد نامحرم رو ببینه نه نه مرد زن نامحرم رو؟ پس حضور خانم های متدین در جامعه چه مفهومی دارد؟ آیا نعوذ بالله بر خلاف...
|راستش و بخواید دلیل عقلی برای خودم میاوردم و میگفتم فلان جا حضرت زهرا یا حضرت زینب رفتند سخنرانی کردند پس این مجوزیه برای حضور خانم ها در جامعه! ولی بازهم معنای جمله بالا برام قابل هضم نبود یعنی سندی نداشتم که بتونم برای خودم اثباتش کنم.
تا دقایقی پیش حدود ساعت 6و خورده ای صبح داشتم نرم افزاری رو مطالعه میکردم که دیدم روزی امروزم در اون قرار داره.
خیلی خوشحال شدم گفتم بزارم در وبلاگ شاید دغدغه خیلی از شما ها هم باشه. از من که خیلی این سوال پرسیده میشد جواب داشتم براش ولی سند نه!
دیگه اینم روزی ما تقدیم شما!



پرسش:
اگر بخواهیم حجابی که اسلام خواسته را رعایت کنیم باید دانشگاه، مسجد، کوچه و بازار و خانه اقوام نرویم چون نه زن باید مرد نامحرم را ببیند ونه مرد زن نامحرم را. آیا واقعا عمل به سیره حضرت زهرا(س) در جامعه امروزی ممکن است؟
ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 93/12/17 | 6:20 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام
برخی جاها هست که فرصت مناسبیه برای اینکه آدم خودشو بشناسه...
4شنبه همین هفته ای که گذشت از طرف یک موسسه خیریه راهی قرچک شدیم که به بچه های یتیم و...ارزاق بدیم.
خب قبل از دادن ارزاق برنامه سخنرانی و مداحی داشتیم.
در این هنگام یکی از آقایان که با طلبه ها میانه ی خوبی نداره به یکی از آقایان گفته بود از این خانم(اشاره به همکارمون که طلبه نیست ولی دوستدار کتاب های طلبگی و بعضا چندتاش رو مطالعه کردند و خودشون رو طلبه میدونند) زیاد فیلم و عکس بگیرید! بعد جالبه اون فرد هم اومده درگوش این خانم میگه:خانم فلانی ریا نباشه... ولی آقای فلانی چنین گفتند.
حالا منم فاصله کمی با همکارمون داشتم و ناخواسته این صحبت رو شنیدم.
منو میگی؟ همون جا خنده م گرفت و با خودم گفتم عکس و فیلم واقعی رو خدا میگیره! اینجا که میگذره برادر من! ولی راستش از اون فردی که داشت این صحبت رو نقل میکرد اصلا توقع نداشتم  ... البته آدمه دیگه گاهی اشتباه میکنه.
حالا بحثمون سر ریا نباشه بود که این خاطره شیرین هم برام مرور شد... این مطلب سبب شد تا سوالی رو که از حضرت آیت الله بهجت پرسیدند رو براتون مطرح کنم ان شاءالله که مورد استفاده قرار گیرد.
سوال) گاهی اوقات در عبادات ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم، علاج آن چیست؟


جواب) بسمه تعالی- علاج این است که ریا بکند، ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ فافهم إن کنت من أهله.(ظاهرا منظور این است که که وقتی هم خدا کارهای ما را میبیند و هم دیگر افراد، اگر قرار است عبادتمان را برای خوش آمد کسی انجام دهیم خوب است برای همان که شخصیت قویتر و بالامقام تری است انجام دهیم که همان خداست نه برای خوش آمد سایر افراد)
 
سوال) برای دوری از ریا، چه باید کرد؟

جواب) با عقیده کامل اکثار «حوقله».
(یعنی زیاد بگوید: «لا حول و لا قوه الا بالله»).

عشق الهی1:میدونید که ریا از ریشه رای به معنی دی
دن میباشد و اگر به گوش کسی بخواید برسونید میشه سمعه...بهش ریا نمیگن.

عشق الهی نوشت2: خب... ریا نباشه التماس دعامؤدب
دیگه بریم بقیه ریاها رو برای خدا انجام بدیم..ما که رفتیم!خدانگهدار


 




تاریخ : جمعه 93/12/15 | 8:4 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما فراریان و مشتاقان فرار از خانه تکانی!
خدایی چی سرچ کردید که الان اینجایید؟چشمک
خب بگذریم ....ما یه توصیه براتون داشتیم که بتونید از این امر خطیر شانه خالی کنید!
از آنجا که این امر مهم نزدیک می باشد به شما بزرگواران توصیه میگردد که...
همیشه جوری کار کنید، که بقیه کار نکردنتان را ترجیح دهند! ( این مخصوص خود آقایون هست و بس! شک نکنید!)خیلی خنده‌دار
ولی خدایی دلتون میاد خانم هارو تنها بزارید؟ پاشید از پای سیستم و برید کمک همسر محترمتون کنید! خدارو خوش نمیاد!
والا برید کمک خانواده ثوابش از پای سیستم نشستن بیشتره! (البته اگر ثوابی در کار باشه)مؤدب
در کل که (علیکم بالخانه تکانی! ) حدیث غیر شریفه و غیر قدسی از عشق الهی...


انقدر نشینید سرچ کنید که چطور از خانه تکانی فرار کنیم؟؟
؟خیلی خنده‌دار
یه یاعلی بگید حله!
خدا قوت رزمنده!




تاریخ : سه شنبه 93/12/12 | 7:57 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر




تاریخ : سه شنبه 93/12/12 | 6:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر


در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده).
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا میکردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.

پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقدرای میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.

جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.


ادامه مطلب...


تاریخ : چهارشنبه 93/12/6 | 10:9 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

نامه آیت الله خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
After recent events in Paris, Ayatollah Khamenei wrote a ?#‎letter? to the youth of Europe and N.America ?#‎Letter4U? 21/01/2015

In the name of God, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.


Seyyed Ali Khamenei
21st Jan. 2015
ترجمه:
پیام به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی ادامه مطلب...


تاریخ : چهارشنبه 93/11/15 | 7:48 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما بزرگواران
امروز میخوام کمی از خودخواهیهامون بگم...
کمی از توقعات بی جایی که از مردم در مقابل خودمون داریم و...
دیروز یه جلسه ای بودم که در مورد فضای مجازی بحث میشد وقرار بود در این مورد راه حل های پیشنهادی داده بشه و بره مقامات بالاتر و...
ولی متاسفانه افرادی که دعوت شده بودند به جز چند نفریشون بقیه افراد سن های بالایی داشتند وهرکدام مسوول یک ارگانی بودند و با تجربه! ولی نه در موضوع فضای مجازی!به جز چند نفرشون که معلوم بود میدونند این فضا چیه ویک نفر هم که به عنوان کارشناس و بنده به عنوان یک فرد کوچک تر از همه! والبته تک و تنها! چشمکچون فقط یک خانم حضور داشت...آقایون هم که به هم بیفتند نمیزارن خانم ها حرف بزنن ماشالله!ماهم سکوت اختیار میکنیم بعد پای تلفن میگن شما چرا نظرتونو نگفتید؟! البته بگذریم این دفعه به ما یه زمان دادند اون هم وقت صبحانه! حالا جالبه در اون حال نسبت به صحبتهام واکنش هم نشون میدادن که نشان دهنده این بود که دارن گوش میدن! بازم خدا خیرشون بده! برام جالب بود که از صحبت های من سوال هم میپرسیدند ! نظر هم میدادند و حتی تایید هم میکردند و میگفتند این نظر رو ما اجرایی خواهیم کرد! خدایی چه اعجوبه هایی هستند این مردها! دستمریزاد دارن!
بگذریم حالا بحث من سر چیز دیگه ایه!
یه بنده خدایی وسط جلسه از من میپرسه چرا فلان روحانی تو فلان مسجد جلوی پای من بلند نشده!!!!
منو میگی؟وااااای بسم الله الرحمن الرحیم! کارهای خودمون کم بود حالا باید جوابگوی کارهای جمیع روحانیون عزیز هم باشیم! بابا روحانی ها توروخدا مواظب کارهاتون باشید اونی که باید پاسخگوی اعمال و رفتار شما باشه  منم! رحم بفرمایید لطفا!!!خیلی خنده‌دار
حالا نکته قابل توجه اینجا بود!
ادامه مطلب...


تاریخ : جمعه 93/10/19 | 9:35 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

دین اسلام دینی جامع است و برای همه فعالیت های بشر برنامه دارد. اگر بخواهیم سعادتمند شویم لازم است حتی در نکات ریز و بسیار کوچک هم به سراغ این برنامه کامل و جامع برویم تا به بهترین وجه ممکن با آداب و اعمال خود آشنا شویم. تا بحال فکر کرده اید آیا اسلام درباره نامه نوشتن! هم برنامه ای دارد یا نه؟! شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید در اسلام برای نوشتن نامه آدابی ذکر شده است که رعایت آنها می تواند بسیار ثمربخش و نیکو باشد. به ویژه آن که در این میان برخی از کارهای لازم و ضروری نیز وجود دارد! پس با ما همراه باشید تا از این به بعد نامه های خود را چه از نوع کاغذی و چه از نوع الکترونیکی و ایمیل! اسلامی بنویسید!!
________________________________________
نامه نوشتن راهی برای مهربانی!
از حضرت امام صادق (علیه السلام) منقول است که فرمودند مهربانی در میان برادران مؤمن در حضر به این است که به دیدار یکدیگر بروند و در سفر به این است که برای یکدیگر نامه بنویسند. پس اگر در شهر دوری از دوستان و خانواده هستی هرگز نوشتن نامه و فرستادن ایمیل (ببخشید رایانامه!) را فراموش نکن! البته نکته ظریفی در این میان هم وجود دارد و آن این است که مبادا به بهانه آن که به ارحام و نزدیکان خود نامه می نویسی و ایمیل می زنی و پیامک می فرستی و البته بعضاً تلفن می کنی، دیدارشان را به فراموشی بسپاری! حتماً توجه داری که در حضر (منظور این است که اگر به خودت زحمت بدهی و از این ور شهر به اون ور شهر بری!) دیدار دوستان و برادران مؤمن نشانه مهربانی است و نه فقط نامه نوشتن به آنها! (عجب نکته بین و ظریف!!)
 
نامه واجب!
از دیگر مسائل مهم درباره نامه نوشتن آن است که بعضی وقت ها نه فقط نشانه مهربانی که البته آن هم لازم است بلکه اصلاً نوشتن نامه واجب می شود! حتماً می پرسید چطور؟! در حدیثی صحیح از امام صادق (علیه السلام) منقول است که فرمودند جواب کتابت نوشتن واجب است مانند جواب سلام گفتن! پس اگر کسی برایت نامه نوشت (مؤکّداً عرض می کنم از هر نوعی ولو ایمیل و پیامک) و منتظر جواب شما بود مثل جواب سلام که واجب است باید فوراً پاسخ نامه اش را مرحمت فرمایید!! وگرنه بنابر این حدیث شما یک واجبی را ترک فرموده اید! (حالا البته عجله نکن! وقت هست برای جواب رایانامه های! رسیده را بدی! مقاله ما را تا آخر بخوان!!)
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید در اسلام برای نوشتن نامه آدابی ذکر شده است که رعایت آنها می تواند بسیار ثمربخش و نیکو باشد. به ویژه آن که در این میان برخی از کارهای لازم و ضروری نیز وجود دارد!
اول خدا، یادت نره!
از دیگر آداب نامه نگاری که از معارف اسلامی ما بدست می آید نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای نامه است که توصیه شده است هرگز ترک نشود تا جائی که از امام علی النقی (علیه السلام) نقل است که فرمودند: اگر بگویم کسی که گفتن و نوشتن بسم الله را در کارها و نوشته ها ترک می کند مثل کسی است که نماز را ترک کند، هر آینه راست گفته ام! و البته حتماً بسیار شنیده اید که در حدیث آمده است کاری که بدون بسم الله باشد ابتر می ماند. (شاید همین رمز بسیاری از کارها و نامه ها و... بی سر و ته ما باشد که بسم الله هایش فراموش می شود!!)
 
نامه های بی برو برگرد!
اگر نامه و نوشته ای را برای طلب حاجت و درخواستی می نویسی و می خواهی حتماً آن درخواست اجابت شود (مثل طومار نامه هایی که برای اداره جات! می نویسی و البته پاسخش...!) یک راه حل ساده وجود دارد که در حدیثی فرموده اند با قلم بدون مداد در بالای آن نامه بنویسید:
ادامه مطلب...


تاریخ : دوشنبه 93/10/15 | 12:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس