سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام خدمت شما بزرگواران
امروز کلا شاکیم! اگه اعصابتون با خوندن این مطلب به هم میریزه توصیه میکنم اصلا نخونیدش!
شاکیم از دست ارگان هایی که خودشونو مستقل میدونن و میخوان کار فرهنگی فقط به اسم خودشون ثبت شه و گزارش رد کنند! یکی نیست بگه بابا اگه شما درد دین دارید این چیزها که مهم نیست! حالا به اسم شما یا اسم یکی دیگه! چه فرقی میکنه؟؟؟مهم اینه که در جامعه اسلامی کار انجام شه.یادش بخیر یه زمانی همه دنبال این بودند که گمنام بمانند ولی در حال حاضر همه دنبال این هستند که نکند خدایی نکرده نامشان گم شود!!!
واقعا آدم میمونه به این افراد چی بگه؟
یاد صحبت شهید ابراهیم هادی افتادم ایشون میفرمودند:
تمام مشکل ما این است
که برای رضای همه کار می کنیم..جز خدا!
وقتی حرف غیر خدا بیاد وسط حرف اون افرادی که بر میگردن میگن کار فرهنگی زمان میخواد تا تاثیر بزاره صدق میکنه!(چون کارتون برای غیر هست بله...زمان میخواد تا تاثیر بزاره...شایدم اصلا  تاثیر نذاره...پس زحمت نکشید سنگین ترید!)
من نمیفهمم چرا کارهای ضد فرهنگی زود جواب میگیرن ولی وقتی نوبت به آموزش کار فرهنگی میرسه زمان میخواد؟؟؟ واقعا عجیبه...!
الان 3موسسه رو میشناسم  انصافا برای رضای خدا دارن کار میکنن...خدا بهشون اجر بده!2تاشون با هم لینک شدن و ان شالله در آینده یه کار قوی رو ارائه میدن! به این میگن اتحاد...به این افراد میگن که درد دین دارن. نه ادعای درد دین!
کسی که دلش برای جامعه ش میسوزه شب خوابش نمیبره! به قول حضرت آقا شب فرصتی ست برای برنامه ریزی های بزرگ! پس بسم الله!
آقای محترمی که ادعا دارید در ظاهر درد دین دارید...هر سمتی که دارید خوش به سعادتتون ولی اگه من به جای شما بودم این سمت و نمیگرفتم.میدونید چرا؟ چون خیلی سخته که قیامت در برابر خدا بایستم و بگم میخواستم یه کاری انجام بدم ولی گزارش نوشتن و حاشیه ها نذاشت که به هدف حتی نزدیک شم! یه آن توهم مسئولیت و جایگاه و اینا همه چیزو از یادم برد!حرف های بزرگی میزدم ولی عملکردم از سرعت لاک پشت هم کمتر بود.
اون موقعست که در برابر خدا دستت خالیه! هیچی نمیتونی بگی!همونجاست که آرزو میکنید کاشکی این مسوولیت و نداشتید! به چه روز سیاهی نشستیدو رسیدید به آخر خط! تمام!
جناب آقای مسوول حواستان باشد! مسولیتتان خیلی سنگین هست! هرروز را باید غنیمت شماری...چون لحظه ای بعد ممکن است دیگر نباشی! پس هرچی در توان داری بزار وسط که اون دنیا شرمنده مادرمون زهرا نشی! اون دنیا بتونی به امام حسین بگی منم فلان کارو مخلصانه انجام دادم ببینید دستم زیاد خالی نیست..آخر توانم همین بود! وگرنه دوست داشتم بیشتر از این ها کارکنم.
در آخر امر این که من طرح هامو به جایی میدم که ببینم اون طرح اجرا میشه و تاثیر داره! وجایی که ببینم کم کاری میکنند و کار رو به امروز و فردا میندازن یا واردش نمیشم یا اگه وارد شم و ببینم اینطوریه سریع میپیچونم میرم یه جایی که کار انجام شه...ماشالله چیزی که زیاده موسسه فرهنگیه که نیاز به نیرو هم دارند!
دیگه اینم از این! ببخشید که اطاله کلام کردم امیدوارم خدا خودش اخلاص در عمل بهمون عنایت کنه که این جمله ی (بووووق ) نگید که کار فرهنگی زمان میخواهد! نه بابا اگه کارمون تاثیر نذاشت دنبال بهونه نباشیم بدونیم یه جای کارمون گیر داره...پس باید باتوسل درستش کنیم!
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و این مطلب رو مطالعه کردید.
التماس دعای خیر از شما
یاعلی

عشق الهی نوشت1:دیگه ببخشید تازه از جلسه اومدم دیگه نتونستم نگم!
عشق الهی نوشت2: هرچی جلسه ای که دیشب تا دم اذان داشتیم قوت قلبی بود برای فعالیت برعکس این جلسه همرو ریخت به هم!
عشق الهی نوشت 3:فقط میتونم بگم متاسفم! فقط همین!(در ضمن اسم ارگان ها هم محفوظ میمونه )

عشق الهی نوشت4:من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم!
از آن روزیکه اربابم شود بیمار می ترسم!
رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند!
من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم!
همه گویند، این جمعه بیا اما... درنگی کن!
از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم.




تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 1:28 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس