عرض سلام وادب خدمت شما روزه داران گرامی
داشتم عرض میکردم خدمتتون....وقتی گفتم هر گناهی که فرزندتون انجام بده شما هم مسوول گناهشید. برگشت گفت نه بابا خدا مهربونه! این جا بود که خیلی ناراحت شدم ولی از زور بازوم استفاده نکردم و چند تا فن بزنم تا طرف بشینه سر جاش و این صحبتها!و سریع هم  نگفتم نه! خانم شما چرا این حرف و میزنید و شروع کنم به بدو بیراه گفتن!(کاری که شاهدیم برخی از آمرینبه اصطلاح  معروف انجام میدن! ) یا بلند بلند شروع نکردم بگم آره! شما خون شهدای مارو لگد مال کردید! به حق حضرت زهرا خدا به زمین گرم بچسبونتون! بابا دوستان به ظاهر دلسوز این کارها نتیجه عکس میده! بیشتر لجباز میشن! بیشتر از چادری ها زده میشن! اگه اون موقع نا آگاهانه کاری رو انجام میدادن یا بر حسب اینکه دختر خانم هستند و میخوان زیباییشون رو به عرصه اجرا بزارن و واقعا نمیدونن که حجاب به صلاحشون هست این دفعه از روی لجبازی بر کارشون مسرتر میشن که مثلا لج چادری هارو در بیارن و از نظر اون ها همه چادری ها بسیجی هم هستن! بابا هرکی رو دوست دارید برید طرز امر به معروف صحیح رو یاد بگیرید بعد بیاید تو میدون! یه سری که دستشون درد نکنه بی خیالن یه سری دیگشون هم جزو این گروه اخیرن! حد وسطشون خیییییلی کم هستن! (متاسفانه!)
خب بگذریم...به اونجا رسیدیم که گفت:خدا مهربونه! من هم گفتم درسته خدا مهربونه ولی خدا عادل هم هست! قبول دارید؟گفت:بله! گفتم خب اگر خدا بخواد اونایی که گناه میکنند رو با اونایی که گناه نمیکنند رو باهاشون مساوی برخورد کنه این از عدالت خدا دور نیست؟! برگشت گفت:

اصلا تو قرآن حجاب نیومده که شما میگید حجاب! یعنی همه ایرانیا میرن بهشت  و اروپاییها میرن جهنم؟.گفتم نه! کی این حرف وزده که همه ایرانی ها میرن بهشت؟ گفت همون دیگه چقدر اروپایی ها هستن که آدم های خوبی هستن من رفتم اروپا باهاشون برخورد داشتم! گفتم قبول دارم! ما هم نمیگیم همه ایرانیها میرن بهشت...ما میگیم ایرانی میره بهشت که مسلمان و مومن باشه. و اگه اروپایی مومن و مسلمان باشه اون هم وارد بهشت میشه.
مهم اینه که اطاعت خدا رو داشته باشه حالا هرجای دنیا باشه مهم نیست!
واما اینکه گفتید تو قرآن حجاب نیومده... شما قرآن و خوندید و میگید در قرآن آیه ای نیومده؟ گفت بله خوندم.گفتم خب شما اگه سوره نور رو هم خونده باشید یه آیه داره که فرموده خمرهن این منظورش همون حجابه! از طرفی هم در سوره احزاب اومده و شروع کردم به توضیح دادن اون آیه ها...
بهشون گفتم: تا حالا دستتون سوخته؟ گفت:خب بله! گفتم خب دیدی چقدر سوزشش مورد آزار میشه؟ قبول کرد و در ادامه گفت آره خیلی سوزش بدی داره! گفتم خب آتش جهنم چندین برابر اون سوزش رو داره...
در همین حین گفتن ما بود که دوست سمت چپیم اسمم رو صدا زدو گفت بلندتر بگو اینوری ها گوشاشون تیز شده دارن گوش میدن! منم که منبر خوبی پیدا کرده بودم و بدون اندکی ترس حاضر نبودم از منبرم بیام پایین صدام رو بلند تر کردم که همه بشنون شاید به لطف خدا تاثیری روی دلی گذاشته بشه.
خانم برگشت گفت: به خدا یه کارهایی میکنم که آدم مومناش نمیکنن! مثلا به یتیم ها کمک میکنم یه دعاهایی از مفاتیح میخونم که مومناش هم نمیخونن! خیلی دلم پاکه!
گفتم خب این هایی که گفتید خیلی خوبه نماز هم میخونید؟
گفت: نه...همینطوری با خدا زیاد حرف میزنم.حتما آدم نباید نماز بخونه که! گفتم: خب خدا در همون قرآنی که شما قبول دارید آورده اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی الامر منکم...
یعنی باید از خدا و رسولش اطاعت کرد یعنی هرچی اونا گفتن بگیم چشم! به این میگن بندگی خدا...ما که الکی نیومدیم تو دنیا اومدیم ثابت کنیم چند مرده حلاجیم؟ چقدر بندگی خدا رو میکنیم؟چقدر اطاعت میکنیم؟ وقتی میگن نماز بخون یعنی باید نماز بخونی و چون و چرا هم نداشته باشی! البته بگذریم که دانشمندها چقدر خاصیت های نماز رو پیدا کردن ولی ما بازم برای اون خاصیت ها نماز نمیخونیم ما نماز میخونیم که عبادت خدارو کنیم خدایی که کلی نعمت داده بهمون و ادامه دادم...
گفتم شما که میفرمایید این همه کار خوب انجام میدید خیلی خوبه!میدونستید که حدیث داریم اگه نماز قبول شه بقیه اعمال هم قبول میشه و اگر رد شه همه ش رد میشه؟
حالا شما این همه کار خوب هم انجام داده باشی! وقتی خدا قبول نکنه چه سود؟ما هر کاری که انجام میدیم میخوایم مورد رضایت خدا قرار بگیره مگه غیر از اینه؟
واما اینکه اشاره کردید برخی میگن دلمون پاکه! یه سوالی دارم از شما...  آیا میشه پاکی هزاران دل و دزدید و باز بشینی بگی من دلم پاکه؟ یه ضرب المثل معروفی هست که میگه از کوزه همان برون تراود که در اوست... نمیشه دلی پاک باشه و در ظاهرش این امر نمایان نباشه...همین جا بود که رسید به مقصد و از جاش بلند شدو کلی تشکر کرد که ممنون خانم من از شما چیزهایی یاد گرفتم که نمیدونستم چند وقت پیش یه خانمی مثل شما بهم گفت اگه یقه ات باز باشه گناه داره من رفتم یه شال بلند خریدم...از صحبتهای شما هم خیلی استفاده کردم. من هم به نشان احترام از جام بلند شدم و با هم دست دادیم و خدا حافظی کردیم...نه دعوامون شد نه دلگیری پیش اومد! تازه با هم به ظاهر هم دوست شدیم!ولی قصه به همین جا ختم نشد همینطور که این خانم بلند شد یکی از دوستای دیگه مون که ایستاده بودن نشستن و جمعمون شد جمع مبلغین! من هم که سرم درد میکنه برای این کارهای فرهنگی! مثلا میگفتم شنیدید برخی میگن اینطوری...اون بیچاره ها هم که اومده بود دستشون چه خبره با اون خستگی  مجبور بودن جواب بدن.منم که تازه شارژ شده بودم روهم مجبور بودن تحمل کنن!ملت هم مشتاق شنیدن حرف های ما! البته اونایی که جویای حقیقت بودن و دلشون هنوز مرده نشده بود! که معتقدم انسان ها اکثرا دنبال حقیقت هستن! بقیه این که دور همی با بچه ها چی گفتیم چی شنیدیم رو در پست بعدی براتون خواهم گذاشت...

عشق الهی نوشت 1:پروردگارا من به هر خیری که برایم بفرستی سخت نیازمندم...
عشق الهی نوشت2:در این شبهای عزیز محتاج دعای خیرتون هستم...همین الان هم برامون دعا کنید کافیه!
آدم انقدر قانع دیده بودید؟

تبلیغ اتوبوسی(قسمت اول)

دسترسی به صفحه اصلی