سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی یک یک دوستان برای سفر کربلا ازت خداحافظی میکنن دلت میگیره... وقتی برادرت عصری تصمیم میگیره و شب راهی حرم میشه دلت میگیره...وقتی اهل فامیل یکی یکی زنگ میزنن و ازت خداحافظی میکنن دلت میگیره... اون موقعست که یادت میوفته که رفتی برای کربلا ثبت نام کردی و بعد گفتن سفر به کل کنسل شد! یادت میوفته که اول از همه تو اسمت رو نوشتی برای کربلا ولی آخر از همه هم راهت ندادن! وقتی خواستیم به همراه خانواده بریم همین برادرم فرمودند که شما برید من به خاطر کارم نمیتونم بیام! حالا زودتر از همه... آره آقاجون من! دست من و شما نیست! خودشون اسم مینویسن! خودشون انتخاب میکنن! وقتی چند وقت پیش با یه سفر دانش آموزی رفتیم جنوب یه جاش بیشتر از همه جا رنگ و بوی کربلا گرفته بود...پرچم های قرمزو مشکی یا حسین و یا ابوالفضل و... بعد غرفه های کنار هم...اسپندو....دودو... نذری و... کلی برنامه های دیگه من با خودم گفتم شاید برای اردوهای دانش آموزی چنین کردند و خواستند اینجا حال و هوای کربلا بگیره...ولی زهی خیال باطل! که راه کربلایی ها از اونجا رد میشده! ولی عجیب بوی آقارو میداد! دلم میخواست اونجا بمونم و از همونجا برای اربعین آقا راهی کربلای معلی شم! ولی حیف که ....
درکل که الان فقط دلمون خوش هست به آقا حضرت عبدالعظیم حسنی! بهتون پیشنهاد میدم فردا (اربعین) رو بیاید حرم.... حال و هوای عجیبی داره.
یادتون باشه زیارت حضرت هم معادل زیارت آقا امام حسین هست.
بیاید این یکی و از دست ندیم!
وهم چنان فردا ذکر لبمان چنین خواهد بود....
جاماندیم....جاماندیم....جاماندیم از قافله!




تاریخ : جمعه 93/9/21 | 8:30 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس