سلام بر شما بزرگواران
چند وقتی هست که این سوال ذهنم رو مشغول کرده که مگر نمیگن نه زن باید مرد نامحرم رو ببینه نه نه مرد زن نامحرم رو؟ پس حضور خانم های متدین در جامعه چه مفهومی دارد؟ آیا نعوذ بالله بر خلاف...
|راستش و بخواید دلیل عقلی برای خودم میاوردم و میگفتم فلان جا حضرت زهرا یا حضرت زینب رفتند سخنرانی کردند پس این مجوزیه برای حضور خانم ها در جامعه! ولی بازهم معنای جمله بالا برام قابل هضم نبود یعنی سندی نداشتم که بتونم برای خودم اثباتش کنم.
تا دقایقی پیش حدود ساعت 6و خورده ای صبح داشتم نرم افزاری رو مطالعه میکردم که دیدم روزی امروزم در اون قرار داره.
خیلی خوشحال شدم گفتم بزارم در وبلاگ شاید دغدغه خیلی از شما ها هم باشه. از من که خیلی این سوال پرسیده میشد جواب داشتم براش ولی سند نه!
دیگه اینم روزی ما تقدیم شما!
پرسش:
اگر بخواهیم حجابی که اسلام خواسته را رعایت کنیم باید دانشگاه، مسجد، کوچه و بازار و خانه اقوام نرویم چون نه زن باید مرد نامحرم را ببیند ونه مرد زن نامحرم را. آیا واقعا عمل به سیره حضرت زهرا(س) در جامعه امروزی ممکن است؟
پاسخ:
جهت روشن شدن حقیقت، پاسخ تان در قالب چند نکته بیان می شود.
نکته اول: هر مسلمان مسئول و آگاه به معارف اسلام می داند که دین " قید و محدودیت " نیست و باعث " زحمت و محرومیت " نمی شود بلکه دین باعث سازش جان و تن و طهارت روح و سعادت و خوشبختی انسان است. زیرا بر اساس احکام و قوانین اسلام حضور زن در دانشگاه، مسجد، کوچه و بازار، عرصه فعالیت های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تجاری مشکلی ندارد. مشکل در کیفیت حضور زنان یا مردان در این عرصه ها و میادین است.
بر اساس دیدگاه فقهاء و کارشناسان دین اسلام آنچه بر زن واجب و لازم است، پوشش بدن از نامحرم است، خواه با چادر باشد یا با مانتو و. . . ، اما به طور طبیعی چادر بهتر می تواند پوشش بدن را حفظ کند و از این جهت چادر حجاب برتر است.
قرآن مجید خطاب به پیامبرش فرمود:"به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که: خویشتن را با "جلباب" بپوشند که این کار برای این که به عفت و پاکدامنی شناخته شوند و از تعرض(بیمار دل ها) محفوظ بمانند، برای آنان بهتر است". (1)
منظور از جلباب با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایی(2) و فیض کاشانی(3) و گفتار مفسران اهل سنّت مانند قرطبی(4) " چادر و پوششی همانند چادر است... " بر این اساس میتوان گفت: قرآن از چادر یا چیزی مانند آن که تمام بدن را بپوشاند، به عنوان حجاب برتر نام برده است.
درباره پوشش حضرت فاطمه علیها السلام هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد یا عرصه فعالیت سیاسی یا حضور در جبهه های جنگ و یا برای دفاع از فدک و عرصه فعالیت اقتصادی، همین پوشش نقل شده است. چنان که آمده است حضرت فاطمه سلام الله علیها مقنعه خویش را بر سر و جلباب بر تن کردند؛(5) یعنی پوششی که تمام تن را فرا میگرفته است.
بنا بر این اسلام به حضور زنان در جامعه و انتخاب مشاغل با رعایت حجاب و عفاف مخالف نیست. اسلام حق شغل و مانند آن را برای زنان به رسمیت شناخته است و در تمامی این شئون، حقوق زن مورد تأیید و تأکید اسلام است. از این رو است که در زمان پیامبر(ص) نیز زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی در جنگها نیز شرکت میجستند. و همانند مردان با پیامبر(ص) بیعت می نمودند و پیمان و میثاق می بستند.
اگر به تاریخ اسلام نگاه کنید می بینید که تاریخ اسلام تاریخ مردان و زنان است. مورخان از هر دو گروه به عنوان یاران و صحابه و راویان حدیث از پیغمبر(ص) یاد کرده اند. ابن طیفور بغدادی که در حدود سال 250 هجری یعنی در زمان امام حسن عسکری علیه السلام می زیسته کتابی دارد به نام "بلاغات النساء" در این کتاب سخنرانی ها و خطابه های بلیغی که توسط زنان صدر اسلام ایراد شده آمده است. از جمله خطبه ها و سخنرانی های حضرت زینب در مسجد جامع دمشق سوریه و در مجلس ابن زیاد در کوفه و سخنرانی های متعدد حضرت زهرا علیها السلام در اوایل خلافت ابوبکر در دفاع از امامت و ولایت امیر المؤمنین (ع) و باز پس گیری فدک و غیر آن. چنان که در خصوص زنانی که به عنوان مدرسان احکام فقهی و مفسران قرآن و راویان حدیث از پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) نیز کتاب های مستقلی نوشته شده است. در ضریح جدیدی که برای حضرت معصومه ساخته اند، روایتی را انتخاب کرده و نوشته اند، که راویان و سلسله اسناد که حدود چهل نفرند، همه زن هستند، و اسم همه آن ها نیز فاطمه است.
آیا همه این ها نشان دهنده حضور زنان با حفظ حجاب و عفت در عر صه های مختلف علم و فرهنگ سیاست و اجتماع نیست؟
پی نوشتها:
1. احزاب (33) آیه 59.
2. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 16، ص 361، انتشارات جامعه مدرسین، قم: 1417ق.
3. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 4، ص 203، انتشارات الصدر، تهران: 1415ق.
4. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 14، ص 156، انتشارات ناصر خسرو، تهران: 1364ش.
5. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98، نشر مرتضی، مشهد: 1403ق.
.: Weblog Themes By Pichak :.