سلام سلام سلام
امروز چ روز با شکوهی بود... فکر نمیکردم که ملت با زبان روزه انقدر فعال باشن!
البته بگذریم که همیشه ایرانی ها در همه عرصه ها کولاک کردن! ولی خب با این هوای گرم و زبان روزه و... دیگه یه کم احتمال و بهمون حق بدین!
در راه رفت بودیم که که یکدفعه یه دوربین و بلندگو اومد تو صورتمون! من که بی تفاوت رد شدم دیگه تازه یادشون افتاد که بپرسن مصاحبه میکنید؟ دیگه همراهانم هم
جواب منفی داده بودند...
یادش بخیر چندسال پیش هم همین اتفاق برام افتاد! داشتیم رد میشدیم یوهو دوربین اومد تو صورتمون منم که بین مادرم و دوستمون قرار گرفته بودم با دیدن چنین صحنه ای جا خالی
دادمو از زیر دوربین رد شدم! خبر نگاره ....هاج و واج مونده بود ولی بازم کم نیاورد همونجا بلندگو رو گرفت رو به مادرمونو مصاحبشونو انجام دادن!
کلا انگار چهرمون دوربین جذب کنه!
چند روز پیش هم یه کلاس شرکت کردیم که این کلاس به طور زنده از ماهواره پخش میشد حالا دوربین هم دقیقا در زاویه ای که ما نشسته بودیم زوم کرده بود! من هی سرمو میاوردم بالا میدیدم این دوربین روبروی ما داره فیلم میگیره به بهانه نوشتن سرمو مینداختم پایین نمیدونم آخه زاویه ی دیگه نبود؟؟؟
حالا هنگام برگشتن...
2تا خانم رو دیدم که حجاب لازم رو نداشتن جالب اینجا بود که همین خانم رو هم تو مترو دیده بودم میخواستم بهشون بگم که شرایطش جور نشد! دیگه اینجا موقع مناسبی بود به خواهرم گفتم آقا ما جهت ریا بریم دوتا امربه معروف کنیم بیایم! چون میدونید که امر به معروف یکی از اون مواردی هست ک حتی اگر ریایی هم شد باید صورت بگیره .آقا رفتیم جلو و ب کیشون ک جوان هم نبود(همونی که تو مترو دیده بودم) سلام علیک کردم و با لبخند گفتم خانم راهپیمایی مستحبه ولی رعایت حجاب یه امر واجبیه این بنده خدارو میگی شالشو اورد جلو حجابش شد 20 از طرفی عینک دودی
هم که زده بود در کل حجابش از من هم بهتر شد! البته روی جدول نشسته بود دیگه منم دقت نداشتم شالش بلند بود یا کوتاه!
دیدم اون یکیشون به روی مبارک خودش نمیاره و وقتی نگاهش کردم برگشت با یه لبخندی گفت من هیچوقت آرایش نمیکنم منم تحسین کردم و گفتم ولی همین که موهاتون بیرونه هر آقایی که شمارو
میبینه برای شما گناه مینویسن .می ارزه؟تعجب کرد و گفت واقعا اینطوریه؟ نمیدونستم. راستش منم از جوابش تعجب کردم ولی خب سعی کردم باورم بشه و اون خانم هم حجابش رو حفظ کرد.
دیگه اومدم که به خانواده ملحق شم که دیدم خبری از خانواده نیست! بعد سر سفره افطار اعتراف کردن که ترسیدن اونا برخورد کنن فاصله گرفتن!اصلا عاشق این خانوادمونم که در موارد حساس انقدر پشتمون وایستادن البته من هیچوقت در این برخوردها گوش شیطون کر به
دعواکشیده نشده ولی فرض محال هم محال نیست چ برسه به این که... حالا بگم خدمتتون که در این صحبتی که داشتیم نه آیه ای که در سوره احزاب اومده رو براشون گفتم نه روایت! خیلی ساده
گفتم و اون ها هم ساده قبول کردن! دیگه بقیشم با خدا! مهم این بود که من تکلیفم رو انجام دام.
دیگه بالاخره خانواده رو پیداشون کردیم. همینطور که داشتیم میومدیم یه خانم خارجکی(ظاهرا ایتالیایی بودند) گفتن کن یو اسپیک انگلیش؟ منم که خارجی ببینم کانالم ناخودآگاه عوض میشه( و به قول
استادمون از نظر لهجه میزنی رو دست آمریکایی ها )گفتم: اکسیوزمی نو آی کنت!
فک کنید به (انگلیسی) میگفتم نمیتونم انگلیسی صحبت کنم!
دیگه اون آقایی که همراهشون بود به فارسی گفت صحبت میکنید من ترجمه کنم؟ دیگه میخواستیم بندازیم گردن همراهامون دیدیم زوم کردن رو خودمون! میگن خودتون جواب بدید!
دیگه از مذاکرات سوال کردن و فکر میکنید جور میشه نمیشه؟ با چند تا سوال دیگه ... یه جا برگشت یه سوال کرد منم در جواب گفتم ما گوشمون به کلام رهبرمون(حضرت آقا) امام خامنه ای هست
جالب بود نمیتونست تلفظ کنه میگفت کامنه ای... میخواستم بگم اگه تونستی خوب تلفظ کنی یه جایزه پیش من داری!
دیگه منم نصفی انگلیسی نصفی فارسی جوابشونو دادم.... آخرش گفت اسم کوچیکتون؟ دیگه گفتم. بعد گفتم واتسیورنِیم؟ گفت لیوچا؟ آقا حالا من نمیفهمیدم چی میگه گفتم نیوشا؟ انقدر گفتم
تادرست در اومد!
دیگه کلی خندمون گرفته بود... آخرش به انگلیسی گفتم بسیار عالی و خدافظی کردیم.
بعد دوباره سر افطار صحبت همین موضوع که پیش اومد دیدم قضیه چ حساس بوده! وقتی ما در حال مکالمه بودیم چند آقا از خواهرم پرسیده بودند اینها کین؟ از کدوم کشور اومدن؟ چی دارن میپرسن! ؟
خواهرمم خیلی راحت گفته بودن نمیدونم... (گویا افراد اطلاعاتی بودن و قضیه حساااس)
فکر کنم دیگه باید از دنیا خدافظی کنم نقشه ترورمونو دارن میکشن!
بانو این همه آدم اونجا بودن آخه چرا من؟
دیگه خداحافظی کردیم و اومدیم از زیر شیلنگ آب سرد هم رد شدیم و رهسپار منزل گشتیم.
این هم ماجرای امروز عشق الهی!
در پناه حق موفق و پیروز باشید.
مارو ندیدید حلالمون کنید! همش تقصیر این خارجکیاست...مرگ بر آمریکا!
.: Weblog Themes By Pichak :.