سلام بر شما بزرگواران...امروز میخوام داستانی براتون تعریف کنم که نشانگر ابهت امام هادی علیه السلام است.ایشان وقتی در مجلس بزم شراب متوکل حاضر میشوند با سخنان خود آن مجلس را به درس اخلاق تبدیل میکنند!و در پایان اشک متوکل را در می آورند به طوریکه دستور میدهد آن حضرت را به احترام به خانه باز گردانند! خب دیگه فکر میکنم بیشتر داستان لو رفت! ولی...
یک بار ، بازهم از امام هادی نزد متوکل سعایت کردند که در منزل او اسلحه ونوشته ها واشیای دیگری است که از شیعیان او در قم به او رسیده است و او عزم شورش بر ضد دولت دارد.متوکل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه امام هجوم آوردند ! ولی چیزی به دست نیاوردند ،آنگاه امام را در اتاقی تنها دیدند که در بروی خود بسته و جامه ی پشمین بر تن دارد وبر زمینی مفروش ازشن و ماسه نشسته و به عبادت خدا وتلاوت قرآن مشغول است.
امام را با همان حال نزد متوکل بردند وبه او گفتند : در خانه اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن میخواند.
متوکل چون امام را دید،عظمت و هیبت امام او را فراگرفت وبی اختیار حضرت را احترام کرد ودر کنار خود نشاند وجام شرابی را که در دست داشت به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند یاد کرد و گفت :گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است،مرا معافدار! او دست برداشت و گفت:شعری بخوان!
امام فرمود :من شعر کم از بر دارم .
گفت :باید بخوانی !
امام اشعاری خواند که ترجمه آن چنین است :
(زمامداران جهانخوار و مقتدر)بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند ازآنان پاسداری میکردند ،ولی قله ها نتوانستند آنان را (از خطرمرگ)برهانند.
آنان پس از مدتها عزت از جایگاهی امن به زیر کشیده شدند و در گودالها (گورها)جایشان دادند.چه منزل و آرامگاه ناپسندی!
پس از آنکه به خاک سپرده شدند ، فریاد گری فریاد بر آورد : کجاست آن دستبندها ولباسهای فاخر؟
کجاست آن چهره های در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پرده ها می آویختند(بارگاه و پرده و دربان داشتند)؟
گور به جای آنان پاسخ داد : اکنون کرم ها بر خوردن آن چهره ها با هم میستیزند !
آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند؛ولی امروز آنان که خورنده همه چیز بودند ، خود خوراک حشرات و کرمهای گور شده اند !
چه خانه هایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سر انجام پس از مدتی این خانه ها و خانواده ها را ترک گفته به خانه گور شتافتند !
چه اموال و ذخائری انبار کردند ، ولی همه آنها را ترک گفته رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند !
خانه ها وکاخهای آباد آنان به ویرانه ها تبدیل شد و ساکنان آنها به سوی گورهای تاریک شتافتند !
تاثیر کلام امام چندان بود که متوکل به سختی گریست، چنانکه ریشش تر شد ! دیگر مجلسیان نیز گریستند . متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهار درهم به امام تقدیم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل باز گرداند !
بدین صورت امام هادی علیه السلام بزم شراب را بر هم زدند!
واما خواهشی از شما خواننده گرامی! درصورت گذاشتن پستی برای امام هادی علیه السلام در وبلاگ خود لطفا آدرس آن را برای بنده ارسال نمایید که ضمیمه این مطلب شود تا ما هم قدم ناچیزی در بر هم زدن مجلس افرادی چون شاهین نجفی ها(لعنت الله علیهم اجمعین) داشته باشیم!
موفق باشید...التماس دعا....در پناه حق
تاریخ : چهارشنبه 91/3/10 | 6:15 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.