اصول قرآنی تحکیم خانواده
اسلام برای خانواده قداست و منزلت خاصی قایل شده است؛ به نحوی که بنا و نهادی با آن قابل مقایسه نیست. تعبیراتی که در قرآن و روایات در باره خانواده بکار رفته است، به خوبی این مدعا را روشن مینماید. خدای سبحان، در آیه 21 سوره مبارکه نساء، از پیوند ازدواج که موجب تشکیل خانواده میشود به «میثاق غلیظ» یا پیمان محکم یاد نموده است. [1] در آیه 72 سوره مبارکه نحل، خانواده «نعمت الاهی» نامیده شد. [2] و نیز رسول گرامی اسلام آن را محبوبترین و عزیزترین بنا نزد خدای سبحان توصیف کرده و فرمود است: «مَا بُنِیَ فِی الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِیجِ». [3]
وقتی که این تعریف و تمجید را از کانون خانواده در معتبرترین متون دینی، یعنی در قرآن و سنت میبینیم، از خود میپرسیم که مگر خانواده چه فایده و کارکردی دارد که چنین از آن ستایش شده است. برای پاسخ به این پرسش، کافی است به ظاهر برخی آیات توجه نماییم.
الف. از نظر قرآن، خانواده «فراموشخانه رنجهای روزانه» است. در آیه 21 سوره مبارکه روم، خانواده به اعتبار وجود همسر در آن، مایه سکون و آرامش معرفی گردید. آنجا که فرمود: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...». تعبیر «لتسکنوا» در آیه فوق مبیّن علت خلقت همسر برای انسان است. در این تعبیر، حرف لام، تعلیل را میرساند و «تسکنوا» علت آفرینش زن و مرد برای یکدیگر است. بنابراین، انسان در کنار جنس مخالف (همسر) آرامش مییابد. در عرف محاورهای نیز از منزل به «مَسکَن» تعبیر میشود و این کلمه به معنای محل آرامش و سکون است. روشن است که این خصوصیت نه از «خانه» بلکه از «خانواده» است.
ب. خانواده مأمنی برای ارضای مشروع غریزه جنسی است. دین اسلام با سرکوب نیاز جنسی مخالف بوده و آن را مذمّت کرده است. از سوی دیگر، از رها بودن انسان از نظر جنسی و بی بند و باری نیز مخالفت کرده است. اسلام خواستار تعدیل نیاز جنسی و ارضای صحیح و مشروع آن است. بدین منظور، ازدواج را یگانه راه ارضای غریزه جنسی میداند و میفرماید: «وَأَنْکِحُواْ الأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمائِکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». [4] و البته به کسانی که امکانات لازم را برای ازدواج ندارند توصیه میکند که عفت پیشه نمایند تا زمانی که خداوند گشایشی ایجاد نماید: «وَلْیَسْتَعْفِفْ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...» [5] و در آیه دیگر فرمود: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم...». [6]
ج. خانواده کانون مهر و محبّت است. خانواده نیاز انسان به دوست داشتن و محبوب واقع شدن را تامین و تضمین مینماید؛ زیرا خداوند میان زوجین مودت و محبت برقرار نموده است. تعبیر «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» در آیه 21 سوره مبارکه روم، میفهماند که زن و شوهرها نیازی نیست پس از ازدواج برای ایجاد محبت تلاش کنند، زیرا خداوند این کار را کرده است. آنان باید این نعمت را قدر بدانند و از آن مراقبت کنند و هر چه که ممکن است این رابطه عاشقانه و عاطفی را تهدید نماید اجتناب نمایند.
د. خانواده بقای نسلی متمایز را تضمین مینماید. انسان به طور طبیعی و غریزی میل به بقاء دارد و بقای خود را در تداوم نسل میببیند. ازدواج و تشکیل خانواده، به این نیاز انسان نیز پاسخ میدهد وآن را تامین میکند. در یک رابطه آزاد جنسی نیز زاد و ولد صورت خواهد گرفت، لکن نسلها مشخص نخواهد بود. خانواده داشتن نسلی متمایز را برای اهلش تضمین مینماید. در آیه 72 سوره مبارکه نحل با تاکید بر این حقیقت میخوانیم: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً...».
است. فرزندانی که محصول پیوند زن و مرد هستند، برای پرورش سالم و صالح، نیاز به یک کانون مناسب دارند؛ خانواده این بستر را بخوبی فراهم مینماید. خداوند والدین را نسبت به تربیت فرزندان مسئول شناخته و خطاب به آنان فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ». [7]
کارکردهایی که در فوق بیان گردید، خانواده را یک «نهاد بیبدیل» ساخته است. به عبارت دیگر، نقش خانواده در تامین نیازهای طبیعی زوجین به گونهای است که هیچچیز نمیتواند جانشین آن گردد.
اگر نیاز زن و مرد به یکدیگر تنها برای ارضای غرائز جنسی باشد، این مقصود در روابط آزاد جنسی نیز تامین میشود و تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیتهای آن بیهوده مینماید. ارتباط غیرمشروع با جنس مخالف، میل جنسی انسان را برای لحظات کوتاهی برآورده میسازد ولی به هیچوجه قادر به ایفای کارکردهای فراوان خانواده نمیباشد، بلکه زیانهای جبرانناپذیری را نیز به دنبال دارد و به همین دلیل اسلام برای آن مجازاتهای سنگینی را پیشبینی نموده است.
همجنسگرایی نیز که امروزه در برخی کشورهای به ظاهر متمدن صورت قانونی به خود گرفت، خود داستان دیگری دارد. قرآن کریم، این نوع رابطه را نیز با ذکر داستان قوم حضرت لوط نبی تقبیح نموده و آنان را به خاطر این عملشان، قومی نادان، [8] مسرف، [9] مفسد، [10] و ستمپیشه [11] نامیده است. بدین ترتیب، آنان که در تلاشند برای خانواده جانشینی نشان دهند، بیگمان به بیراهه میروند.
نقش و کارکرد خانواده برای کودکان نیز بیبدیل است. زیرا اگر نیاز کودک تنها خوراک، پوشاک، بازی، تر و خشک کردن و درس خواندن باشد، مراکز نگهداری و مهد کودکها میتوانند این کار را انجام دهند. مهمترین نیاز کودک مهر و محبت است. آنهم مهر و محبتی که از عمق وجود پدر و مادر بر میخیزد و به روح کودک تزریق میشود و بوسههای گرم و نوازشهای مهربانانهای که هیچگاه از یاد کودک نمیرود.
با توجه به آنچه بیان گردید، حراست از خانواده امری لازم و مقدس و تلاش در جهت تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی قابل ستایش است. بگونهای که اسلام عزیز برای آن، پاداشی معادل جهاد در را خدا قایل شده است. روایت «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، [12] و نیز حدیث «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»، [13] دشواری و ارزشمندی کار زوجین در همسرداری را به خوبی بیان مینماید؛ زیرا جهاد امری پرمشقت ولی با ارزش است.
در مقابل، انحلال خانواده امری نکوهیده است. دین مبین اسلام طلاق را «حلال مَبغُوض» نامیده است. در این صورت، زن یا شوهری که با کارش موجب سستی بنیان خانواده یا انحلال آن گردد، عمل وی مبغوض و منفور است. بیگانهای نیز که در جهت خلاف مصالح خانواده حرکتی نماید یا سخنی بگوید، خداوند را به خشم آورده است.
اینکه این پرسش مهم مطرح میگردد که چگونه میتوان پیوندهای خانوادگی را محکم نموده و از سستی و انحلال آن جلوگیری کرد و قرآن کریم در این خصوص چه راهکارهایی را نشان میدهد؟ خوشبختانه، موضع قرآن کریم در قبال این مسأله مهم روشن است. قرآن کریم اصولی را نشان میدهد که رعایت آن موجب استحکام بنیان خانواده و سعادت دنیا و آخرت اعضای آن میشود. مهمترین این اصول را بطور مختصر مورد توجه قرار میدهیم.
اصل محبت
نخستین اصلی که باید مورد توجه قرار گیرد، اصل محبت است. آنچه پیوند میان زوجین را استوار نگه میدارد، محبت است؛ به همین دلیل، خداوند این نیاز ضروری را به زوجین در آغاز پیوند زناشویی ارزانی میدارد. در آیه 21 سوره مبارکه روم با اشاره به این مطلب فرموده است: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ». این آیه شریفه در بر دارنده نکات مهمی در خصوص خانواده است. این نکات عبارتاند از:
الف. خلقت همسر برای انسان آیه خداوند بر بشریت است.
ب. انسان در کنار همسر به آرامش میرسد.
ج. خداوند میان زوجین مودت و محبت ایجاد نموده است.
تاکید خداوند بر «آیه» بودن خانواده و کارکردهای آن در آغاز و پایان آیه، تعبیری ویژه است که نظیر آن در قرآن کمتر دیده میشود. مودت و محبت میان زن و شوهر به درجهای است که آنان را نزدیکترین به یکدیگر ساخته است.
قرآن کریم زن و شوهر را لباس یکدیگر نامیده است و این یک تعبیر زیبا و گویا در رابطه بین زن و شوهر است. بیان قرآن چنین است: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»؛ [14] آنها لباس شما و شما نیز لباس آنها هستید و هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید.
از تعبیر و تشبیه به کار رفته در این آیه راجع به زن و مرد نکات قابل توجهی استفاده میشود: انسان نمیتواند بدون لباس زندگی نماید؛ لباس انسان را از سرما و گرما محافظت میکند؛ لباس وسیله زینت انسان است؛ لباس موجب پوشیدهماندن عیوب انسان است؛ لباس نزدیکترین چیز به انسان است؛ از این جهت که میان لباس بر تن و خود تن چیز دیگری فاصله نمیشود. آری! مرد برای زن و زن برای مرد به منزله لباس است.
انسان بدون همسر نمیتواند درست زندگی نماید؛ همسر از انسان در برابر ناملایمات روزگار حمایت مینماید؛ موجب آراستگی انسان است؛ عیوب وی را میپوشاند و از هر چیز و هر کس به وی و نیازهایش نزدیکترین است. روشن است که اگر مودت و محبت میان زوجین نباشد، همسر مزاحم انسان است، نه لباس وی.
اصل شفقت
از نظر قرآن کریم، «شفقت» در خانواده عامل صلاح و فلاح است. این معنا از آیات 25 و 26 سوره مبارکه طور به خوبی قابل استنباط است. در این آیات میخوانیم: «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ * قالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ»؛ بعضى از آنان به بعضى دیگر روى آورده و از گذشته یکدیگر سؤال میکنند، گویند: ما پیش از این در میان خانواده خود بیمناک بودهایم. این آیه ترسیم یک مکالمه از اهل بهشت است که از سوابق یکدیگر میپرسند و در حقیقت عامل خوش عاقبتى یکدیگر را جویا میشوند. آنان کلید بهشت را «شفقت» در خانواده دانستهاند.
پیش از این، به مودت و محبت میان زوجین اشاره شد. شفقت اگر چه به مودت و محبت نزدیک است، ولی از جهتی با آن متمایز است. إشفاق توجه آمیخته با ترس است؛ شخص «مشفِق» دیگرى را دوست میدارد و در مورد او نگران است؛ نگران از آنچه که ممکن است او را آزار دهد و او را برنجاند. این کلمه، هرگاه با حرف «مِن» متعدى شود معناى خوف در آن ظاهرتر خواهد بود. [15] امّا اگر با حرف «فى» متعدى شود، معناى عنایت و توجه در آن ظاهرتر است، که آیه فوق از همین قبیل است. برخی نیز اظهار داشتهاند: إشفاق، رقّت قلب به خاطر ترس از چیزى است؛ زیرا این واژه نقیض غلظت است. [16] به هر حال، پیام آیه این است که اعضاى یک خانواده بایستى نسبت به یکدیگر شفیق باشند، یعنى نسبت به یکدیگر توجه داشته و در مورد یکدیگر نگران باشند. به سعادت خانواده خود اهمیت دهند؛ به نجات اعضای آن از خطر گمراهى بیاندیشند؛ با آنان به زیبایى معاشرت نمایند و آنان را به حق دعوت و نصیحت نمایند.[17] بنابراین، شفقت در خانواده مستلزم نکات زیر است:
- حسن معاشرت؛ بدون شک، سوء معاشرت موجب آزار و رنجش سایر اعضاى خانواده میشود و با شفقت مغایرت دارد.
- تلاش براى سعادت؛ اعضاى خانواده باید براى سعادت، رفاه و آسایش یکدیگر فداکارى خواهند داشت.
- ارشاد؛ راهیابى اعضاى خانواده به بارگاه قدس الهی و نجات از عذاب اخروى دغدغه مهم اعضای خانواده نسبت به یکدیگر است.
.: Weblog Themes By Pichak :.