سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاگرد نماز

شیخ بو على سینا مى نویسد: من بخواندن دروس مشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه مى کردم در تمام این اوقات شبى را تا صبح نخوابیدم در روز هم جز به تحصیل علم به چیزى توجه نداشتم . و به همین طریق پیش مى رفتم تا حقیقت هر مسئله براى من مسلم مى شد و هرگاه من در مسئله اى حیران بودم و یا نمى توانستم قضیه را بفهمم به مسجد پناه مى بردم و نماز مى گذاردم و خالق کل را ستایش مى کردم و معمّاى من حل و مشکل برطرف مى شد. با این شکوه باز در سروده اى گوید:[1]

دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت

یک موى ندانست ولى موى شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره اى راه نیافت

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . زندگى ابوعلى سینا، ص 29 و 28.




تاریخ : چهارشنبه 93/2/3 | 4:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما خواننده گرامی
همیشه خوبه انسان اهل تفکر باشه و کمی زیاد به هدف از زندگیش دقت کنه.
این متن کوتاه رو باهم بخونیم...
صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او راشناختند؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید .پذیرفت .
نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم !هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسى برنخاست .
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد! باز کسى برنخاست .
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید
عشق الهی نوشت: چ عرض کنم که حرفی برای گفتن ندارم :(




تاریخ : چهارشنبه 93/1/20 | 12:13 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر


حکیم و محدث بزرگ ملاّ محسن فیض کاشانى ؛ (1007 - 1091 ه‍ .ق ):

چون براى نماز آماده شدى مى بایست که قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغ باشد و ببین که در پیشگاه چه کسى ایستاده اى و با که سخن مى گویى و شرم دار از اینکه با مولایت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنیائى و ... سخن بگویى . و بدان که او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذیرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور که گویا پروردگارت را مى بینى ...




تاریخ : سه شنبه 93/1/12 | 5:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی (ع)

 

namaz

جابر ابن عبدالله انصارى گوید:
روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى‌دانى که چگونه و براى چه مى‌باشد؟
اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟
حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.
آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما. 

امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.
دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمى‌باشد.
سومین تکبیر یعنى؛ نمى‌توان خداوند را به جسمى تشبیه کرد.
چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمى‌شود.
پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مى‌کند.
ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.
و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.
سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:
معناى رکوع آن است که مى‌گویى: خداوندا! من به تو ایمان آورده‌ام و از آن دست بر نمى‌دارم، گرچه گردنم زده شود.
و چون سر از رکوع بر مى‌دارى و مى‌گوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده‌اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.
و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاک آفریده‌اى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گردانده‌اى.
و همین که دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مى‌گردانى؛
و چون سر بلند کنى گویى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى‌گردانى.
و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل‌بیت او علیهم صلوات الله مى‌باشد.
و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.




تاریخ : یکشنبه 93/1/10 | 5:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

با عرض سلام و ادب
امشب تو کوچه های شهر تهران داشتم قدم میزدم که یه هواپیما رو در آسمان دیدم.
یاد خودم افتادم که هروقت سوار هواپیما میشم دوست دارم کنار شیشه بشینم...نامردا نمیزارن شیشه رو بکشیم پایین که ولی همون قدری هم که شیشه داره میزارن پایین رو نگاه کنیم دستشون درد نکنه!
خیلی این لحظه رو دوست دارم ...وقتی که هواپیما از زمین کنده میشه و صعود میکنه و هی ابعاد شهر در نظر تو کوچک و کوچکتر میشود ولی وسعت دیدت به جهان گسترده تر! ومدام آن اطرافیانی  که با روحیات تو آشنا نیستند میگویند پایین را نگاه نکن ...میترسند که بترسی! ونمیدانند که تو دنبال شکار چنین لحظاتی هستی!
داشتم عرض میکردم... همینطور که از سرزمینی که در آن زندگی میکردی دور میشوی و به آسمان نزدیک میشوی ذهنت هم از مشغله های زمینی آزاد میشود...در این هنگام دوست داری هیچ کس با تو کمترین صحبتی نکند تا تو از این لحظه لذت ببری!
در این جا اگر هنوز ذهنت در زمین گیر کرده باشد با یک دست انداز (چاله های هوایی) رو به خدا میرود و از همه چیز زمین کنده میشوی و فقط به او توکل میکنی! خیلی حس زیبایی هست و زبان قاصر از تعریف!در اینجا به این مطلب میرسی که فقط باید به خودش پناه ببری...از دست هیچکسی هیچ کاری بر نمیاد و تو بین آسمان و زمین هستی و در حال صعود...
هرچه بالاتر میروی احساس میکنی به خدا نزدیک تر میشوی... در این حس هستی که یکدفعه خلبان هواپیما سعی دارد که تعادلش را در هوا حفظ کند لازمه این تعادل یک تکان شدیدی هست که به هواپیما وارد میشود و باز هم کنده شدن از زمین را بیشتر حس میکنی... در اینجاست که میفهمی برای نزدیک شدن به آسمان باید آسمانی شوی! و دو هم جنس هستند که همدیگر را جذب میکنند!
کمی به فکر فرو میروم!دور و برم را نگاه میکنم...در روی زمین ایستاده ام و یادو خاطره پرواز را دارم با خود مرور میکنم!که حتی به یاد آوردن لحظه های پرواز هم شیرین است! با خود میگویم اگر ما میتوانستیم بوسیله نمازروحمان را پرواز دهیم با این اوصافی که بیان کردم چه حس زیبایی میشد...یعنی به جایی میرسیدیم که در نماز فقط و فقط و فقط خدارو میدیدیم...و دنیارو هم مثل همون موقعی که هواپیما اوج میگیره ودر نظرمون کوچک و کوچک تر میشود حس میکردیم چه نماز با اخلاصی میشد!
و اینکه حس کنی این نماز آخرت هست که میخوانی و دیگر معلوم نیست که به نماز بعدی برسی یا نه سعی میکنی نماز بهتری بخوانی...کاش خدا بهمون این عنایت و کنه که بتونیم چنین حس هایی رو در نماز درک کنیم وبفهمیم که نماز اوج بندگی و دلدادگی است.
کاش بفهمیم!کاش!:(
 خدایا حلاوت نماز با اخلاص را به ما بفهمان که اگر چنین شود مشتری همیشگی تو خواهیم شد!
اللهم الرزقنا...




تاریخ : جمعه 93/1/8 | 10:19 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

4دلیل برای سلب توفیق نماز شب

66370-198960-1393182509

شخصی که به عصیان روی می آورد، از خواندن نماز شب محروم می شود و البته اثر کار بد در انسان، از اثر چاقوی تیز بر روی گوشت سریعتر است

 شاید شما نیز افرادی را دیده باشید که خواهان بیدار شدن در دل شب و بجا آوردن نماز شب می باشند اما این توفیق از آن ها سلب شده است؛ اما این افراد باید بدانند بعضی از اموری که خود آن ها در زندگی روزمره انجام می دهند مانع از این توفیق می گردد!

گناه
کسی که در طول روز دنبال گناه برود، روحش را با گناه آلوده کند، با اعضای بدنش دست به گناه بزند، یا با چشمش یا با زبانش و غیره، گناه اثرش را بر انسان می گذارد و روح انسان را می میراند.
امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: «اِنّ الرّجُلَ لَیُذنِبُ الذّنبَ فَیُحرَمُ صَلاة الَلّیلِ وَ اِنّ العَمَلَ السّیّئ اَسرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السّکّینِ فِی اللَّحم»؛ شخصی که به عصیان روی می آورد، از خواندن نماز شب محروم می شود و التبه اثر کار بد در انسان، از اثر چاقوی تیز بر روی گوشت سریعتر است، و در حدیث دیگر آمده است: «جاء رَجُلٌ اِلی اَمیرالمؤمنین- علیه السلام- فَقال: یا اَمیرالمومنین! اِنّی قَد حَرُمتُ الصَّلاة بِالَلّیلِ فَقال اَمیرالمؤمنین: اَنتَ رَجُلٌ قَد قَیّدَتکَ ذُنُوبُکَ»؛ مردی به خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! من از نماز شب محروم شدم، علی(ع) در پاسخ وی فرمود: تو مردی هستی که گناهانت تو را به بند کشیده است.

دروغ
دومین چیزی که مانع نماز شب می شود، دروغ گفتن است. امام صادق (ع) می فرماید: «اِنّ الرَّجُلُ لَیَکذِبُ الکَذَبَة فَیَحرُمُ بِها صَلاةَ الَلّیل» چه بسا مردی به وسیله گفتن دروغی از انجام اقامه نماز شب محروم ماند.

زیاد خوابیدن در شب
خوابیدن یکی از نعمت های الهی است که به انسان عطا شده است؛ خصوصاً شب برای استراحت و خوابیدن قرار داده شده، همان طور که ارزش خواب در شب از خوابیدن در روز بیشتر است، عبادت و شب زنده داری در شب از روز با ارزشتر است. از این رو بهتر است انسان شب را تقسیم کند و مقدار از آن را برای عبادت و مقداری از آن را برای استراحت قرار بدهد چنانچه اگر همه شب را بخوابد زیان کرده، و به روح خود ضربه زده است به نحوی که رسول خدا (ص) آفات زیاد خوابیدن را چنین بیان می دارند: «قالَت اُمّ سُلیمان بن داوُد: یا بُنَیّ! اِیّاکَ وَ کَثرَة النُّومِ بِالَلّیلِ فَاِنّ کَثرَهَ النُّومِ بِالَلّیلِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقیراً یَومَ القِیامَة»؛ مادر سلیمان بن داود (ع) به سلیمان می گفت: فرزندم! از زیاد خوابیدن در شب بپرهیز، همانا زیاد خوابیدن در شب، باعث تهیدستی و فقر در روز قیامت می شود.

پرخوری
وقت را تلف کردن و معده را تا به حلقوم از خوردنی ها پر نمودن، و سپس در بستر نرم و مکان راحتی به خواب رفتن، انسان را از توفیق نماز شب باز می دارد. پرخوری سبب بخار معده و سستی می شود و نتیجه آن خواب زیاد است که آفت های زیادی دارد؛ از جمله قساوت می آورد، و روح را کسل می کند و مانع نماز شب انسان می شود چنانچه در حدیثی حضرت علی (ع) می فرماید: «از پرخوری دوری کنید که موجب قساوت قلب، تنبلی در نماز و سبب تباهی بدن است».




تاریخ : جمعه 93/1/8 | 3:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما بزرگواران
خب در این چند صباح زیاد از بحث نماز صحبت به میان آوردیم...
اما ممکن است خیلی جاها افراد به جهت فرار از ریا کارهای نیکشون رو ترک میکنند.
در این باره مقام عظمی ولایت حضرت امام خامنه ای فرموده ای دارند که مثل بقیه صحبتهای ایشون خیلی زیباست.
دیگه تصمیم گرفتم که به اشتراک بگذارم تا هممون فیض ببریم :)
بسم الله ! خیلی کوتاه هست...لطفا مطالعه بفرمایید...

مقام معظم رهبری :

مؤمن هیچ کار خیرى را هم از روى خجالت و حیا ترک نمى‌کند.

به بعضیها مى‌گویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟

مى‌گویند: خجالت کشیدیم!

نه؛ از روى حیا، هیچ کار نیکى را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینى مى‌کند؟ بگویند. اگر حرفى حقّ است و اگر کارى خوب است، آن را به‌خاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید.




تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 4:23 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما یاوران نماز
این داستان هم کوتاهه هم تفکر بر انگیز!
یعنی انقدر آثار بد داره نماز نخوندن که...؟
فقط این یکیشه؟یااااخدااااا....
حالا داستان رو بخونید تا به عمق فاجعه پی ببرید!
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌کنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری عرض کرد سه ماه روزه می‌گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌کنی یا به کدام معصیت گرفتاری عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرموده‌ی خدا را بکنم حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرموده‌ی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد.

عشق الهی نوشت1:حالا ما عذاب آخرت ترک کننده نمازو هنوز نگفتییییم!وااااای
پناه میبریم به خدا
البته که درب توبه همیشه(تاقبل از مرگ) برای بندگان باز هست...
راستی شما اطمینان دارید که تا 2دقیقه دیگه...نه...ثانیه بعدی نفس بعدی تون میاد بالا؟
اگه اطمینان دارید بهتون تبریک میگم...شما برای توبه کردن هنوز وقت زیادی دارید...
فقط اینو بدونید که خیلی زود دیر میشه! مواظب باشید یه وقتی به هوش نیایم که هنگ کنیم و بگیم چه قدر زود دیر شد!
یادتون باشه یه موقعی میرسه که دیگه دستتون به هیچ جا بند نمیشه هااااااا...دیگه دوست و رفیقی خبری نیست! همدم و مونسی پیدا نمیشه جز عمل صالحتون! حالا بگرد و پیدا کن پرتقال فروش را!
عشق الهی نوشت2:یاور نماز گرامی...از شما انتظار میرود که در محافل ومجالس این داستان ها و نقل قول ها را بیان کرده تا  قدمی ناچیز در امر واجب الهی برداشته شود.
در پناه ایزد منان

مطلب قبلی:دانلود نرم افزار محاسبه نفس

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 2:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

همه ما میدونیم یکی از عوامل اساسی در رشد معنوی و اخلاقی که جاش  در زندگی ما خالیه بحث محاسبه نفس است که از قضا در

روایات ائمه اطهار علیهم السلام خیلی روی اون تاکید شده.گاهی دلیل این کمبود اینه که ما نمیدونیم چطور باید این موضوع رو 

عملیاتی کنیم. این نیاز و اهمیت اون باعث شد که پست حاضر رو آماده کنم.

امام صادق ‏علیه ‏السلام در این روایت ‏به این جندب مى‏ فرمایند :

«یاابن جندب، حق على کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة على نفسه فیکون محاسب نفسه، فان راى حسنة استزاد منها

و ان راى سیئة استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمة‏»

«اى پسـر جـنـدب ، بر هر مسلمانى که ما را مى‏شناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس

خود حساب بکشد ، اگر کار خوبى در آنها یافت ، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى

نگردد

کلیک کنید

 نرم افزار محاسبه نفس 

 برای استفاده از نرم افزار باید برنامه دات نت فریم ورک 2برروی سیستم شما نصب باشد.البته در ویندوز سون نیازی به آن نیست

از امکانات این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره نمود:

. امکان تعیین وضعیت هر خوبی و بدی انجام شده در روز  ( محاسبه نفس )

. امکان تعیین توضیحات بیشتر برای هر خصوصیت اخلاقی در هر روز

. امکان تعیین خصوصیات رفتاری خوب و بد توسط کاربر

. امکان تعیین جریمه و پاداش و میزان امتیاز مثبت و منفی برای خصوصیات رفتاری خوب و بد

. نمایش کارنامه اعمال کاربر بصورت روزانه – هفتگی – ماهانه و- سالانه

. امکان مقایسه و ارزشیابی بصورت روزانه – هفتگی – ماهانه و سالانه

. امکان نمایش گزارش آماری از نمره  هر خصوصیت رفتاری

. امکان نمایش گزارش آماری از تعداد  جریمه و پاداش

. امکان تعیین پیام مناسب برای هر روز پس از محاسبه نفس با توجه به امتیاز کاربر در آن روز

. نمایش آماری و نموداری از امتیازات در روزهای مختلف ( امتیاز مثبت – امتیار منفی – تفاضل امتیاز )

. دریافت رمز عبور جهت اجرای نرم افزار برای حفظ اطلاعات ثبت شده توسط کاربر

نکته

- برای نصب و اجرا نرم افزار شما به مجموعه دات نت فریمورک 2 نیاز دارید.

- نسخه پرتابل با حجم کم و بدون نیاز به نصب در صفحه دانلود قرار گرفت.

عشق الهی نوشت1:میتونید با این نرم افزار نماز اول وقت/کظم غیظ/قرائت قرآن و... رو مراقبه و محاسبه نمایید.

درپناه حق باشید و التماس دعا



تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 12:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

نتیجه عبادت بدون اخلاص

مردی بود که هر کار می‌کرد نمی‌توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری نکند، ‌روزی چاره اندیشی کرد و با خود گفت: در گوشه‌ی شهر مسجدی متروک هست که کسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی‌کند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم در نیمه‎های شب تاریک، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران می‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌های عبادت، ‌ناگهان صدائی شنید با خود گفت: حتماً شخصی وارد مسجد شد، خوشحال گردید که آن شخص فردا می‌رود و به مردم می‌گوید این آدم چقدر خداشناس وارسته‌ای است که در نیمه‌های شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است. او بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود و همچنان با کمال خوشحالی تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتی که هوا روشن شد و به آن کسی که وارد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد دید آدم نیست بلکه سگ سیاهی است که بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده است. بسیار ناراحت شد و اظهار پشیمانی می‌کرد و پیش خود شرمنده بود که ساعت‌ها برای سگ عبادت می‌کرده است خطاب به خود کرد و گفت: ای نفس، من فرار کردم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خود، اَحدی را شریک خدا قرار ندهم، اینک می‌بینم سگ سیاهی را در عبادتم شریک خدا قرار داده‌ام، وای بر من چقدر مایه‌ی تأسف است که این حالت را پیدا کرده‌ام.

عشق الهی نوشت1: آقا حواسمون نباشه بدجور سرمون کلاه میره!
عشق الهی نوشت2:میدونید که در آخرت خداوند میفرماید برای هرکسی غیر از من کار انجام دادی(یعنی همون ریای خودمون) حالا برو پاداشتو از همون بگیر!حالا فکر کنید این آقا....از سگ..؟هعی..
یادم باشه یه راه حل بهتون یاد بدم که بتونید از زیر دست ریا کردن هم فرار کنید.تبسم
در پناه ایزد منان باشید

مطلب قبلی: توفیق می خواهد...

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : سه شنبه 93/1/5 | 3:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس