[2] . «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ».
[3] .نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج14، ص153.
[4] . نور (24): 32.
[5] . نور (24): 33.
[6] . بقره (2(: 223.
[7] . تحریم (): 6.
[8] . «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»؛ نمل (): 55.
[9] . «إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ»؛ اعراف (؟):81.
[10] . «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی نادیکُمُ الْمُنْکَرَ فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ * قالَ رَبِّ انْصُرْنی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدینَ»؛ عنکبوت (): 29 و30.
[11] . «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهیمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَها کانُوا ظالِمینَ»؛ همان:31.
[12] . ترجمه: «تلاشکننده برای خانواده مانند مجاهد در راه خدا است»؛ کلینی، الکافی، ج5، ص88.
[13]. ترجمه: «جهاد زن خوب شوهرداری کردن است»؛ همان، ج5، ص9.
[14]. بقره (2):187.
[15] . مانند آیه «و هم مِن الساعة مشفقون»؛ انبیاء (21): 49.
[16] . شیخ طوسى، التیبان، پیشین، جلد 9، ص 410.
[17] . سید محمدحسین طباطبایى، المیزان، پیشین، جلد 19، ص 15.
[18]. تغابن (64): 14. در مورد شأن نزول این آیه مراجعه شود به تفسیر نور الثقلین، ج5، 342.
[19]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج19، ص320 و 321؛ ناصر مکام شیرازی، تفسیر نمونه، ج24، ص204 و 205.
[20]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص439.
[21]. ابراهیم امینی، آشنایی با وظایف و حقوق زن، ص44 و 45.
[22]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج14، ص437؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج15، ص111؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص473 و 474.
[23]. تفسیر علی بن إبراهیم (القمی)، ج2، ص197.
[24]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج17، 428.
اصول قرآنی تحکیم خانواده
اصل مغفرت
انسان از خطا مصون و معصوم نیست. در روابط زن و شوهر نیز لغزشهایی رخ میدهد که به مودت و محبت فیمابین آسیب میزند. از اینرو، قرآن کریم به صلح و سازش و گذشت در روابط میان زوجین تأکید ویژهای دارد. در این خصوص مرد مورد خطاب قرار گرفته و در مواردی که خطایی از زن سر میزند، به «گذشت» توصیه میشود. زیباترین بیان در این خصوص، آیه 14 سوره مبارکه تغابن است که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ [18] اى کسانى که ایمان آوردهاید، در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند، از آنان بر حذر باشید، و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید، به راستى خدا آمرزنده مهربان است.
روشن است که همه همسران و فرزندان دشمن انسان نیستند، به همین دلیل قرآن کریم از کلمه «مِن» استفاده کرده است که به معنای تبعیض است و به این معنا اشاره دارد که تنها بعضی از آنان چنین هستند. علاوه بر این، دشمنی گاه در لباس دوستی و به گمان خدمت است، و گاه نیز با سوء نیت. به هر حال، در قبال عداوت آنان مرد باید گذشت داشته باشد. قرآن کریم در این قسمت سه فعل امر را بکار برده است: «تَعْفُوا» «تَصْفَحُوا»، و «تَغْفِرُوا». این سه فرمان، مراتب بخشش گناه را بیان مینمایند. به این صورت که «عفو» به معنای صرفنظر کردن از مجازات است؛ «صَفح» مرتبه بالاتری را بیان میکند و آن، ترک هر گونه ملامت و سرزنش است. «غفران» نیز به معنای پوشاندن گناه و به فراموشی سپردن آن است. [19] روشن است که عمل به این دستورات اخلاقی، بخش وسیعی از کدورتها و مناقشات خانوادگی را از میان خواهد برد و مودت و محبت فیمابین را تقویت مینماید.
گذشت لازمه معاشرت به معروف است که خدای سبحان به آن در روابط خانوادگی فرمان داده و در آیه 19 سوره مبارکه نساء فرموده است: «...وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا»؛ و با آنان خوشرفتارى کنید و اگر آنان را خوش ندارید ]بدانید که [ چه بسا چیزى را ناخوش بدارید و خداوند در آن خیر بسیار نهاده باشد. فعل عاشروهنّ امر است و فعل امر جز در مواردى که قرینهای بر استحباب باشد، ظاهر در وجوب است. در نتیجه، معاشرت به معروف یک تکلیف شرعى است.
در آیهای دیگر، زن مورد خطاب قرار میگیرد و به وی در مواردی که از سوی همسرش جفایی میبیند، به «صلح و سازش» توصیه مینماید. در آیه 128 سوره مبارکه نساء چنین آمده است: «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً»؛ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید، خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
اصل امانتداری
قرآن کریم بر اصل امانتداری، به ویژه بر مسئولیت زنان در باره آن تاکید نموده و آن را یکی از اوصاف همسران شایسته دانسته است. در آیه 34 سوره مبارکه نساء، با تاکید بر این مطلب فرموده است: «...فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّه...»؛ یعنی: زنان صالح آنها هستند که متواضعند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده حفظ مینمایند. عبارت «حافظات للغیب» ممکن است ناظر به حفظ اموال یا عفت باشد و ممکن است نظر به اطلاق عبارت، هر دو مراد باشد.
در آیات نخست سوره مبارکه تحریم، بعد دیگر امانتداری در حریم خانواده مورد توجه قرار گرفته است. خدای متعال در این آیات با اشاره به خطای بعضی همسران پیامبر فرموده است: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدیثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلیمُ الْخَبیر». این آیات و آیات قبل و بعد آن، خداوند افشای راز در روابط خانوادگی را تقبیح نموده و بعضی همسران پیامبر را به خاطر این عمل مورد سرزنش قرار داده است.
اصل وفاداری
یکی دیگر از اصول قرآنی تحکیم خانواده، اصل وفاداری است. وفاداری مفهومی گستردهای دارد ولی مقصود ما از این واژه در روابط میان زوجین، تعهد متقابل آندو در اخلاق جنسی است؛ بنحوی که در امور جنسی از بیگانه چشم بپوشند و ارضای نیازهای خود را در چارچوب خانواده و در کنار همسر خود جستجو نمایند.
قرآن کریم خانواده و جامعه را عاری از هر گونه آلودگی اخلاقی در امور جنسی میخواهد. تردیدی نیست که نقض اصل وفاداری در امور جنسی جامعه را آلوده میکند و در جامعه آلوده، محرِّکهای جنسی فراوان است و در چنین جامعهای خانواده در معرض انحلال است. بنابراین، این دو نهاد در هم تاثیر متقابل دارند و صلاح و فساد هر کدام در دیگری اثر دارد.
بدون شک، وفاداری زوجین به یکدیگر در امور جنسی، وابستگی آندو را به یکدیگر زیاد میکند و آنان را پایبند به خانواده نگه میدارد و در مقابل، روابط آزاد جنسی، «کاهش وابستگی زوجین به یکدیگر» و سستی بنیان خانواده را به دنبال دارد.
ایجاد پاکترین و صمیمیترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده یک مسأله مهم است؛ تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هر گونه استمتاع از غیر همسر قانونی چشم بپوشند. [20] هدف اسلام از تعیین حریم در روابط جنسی، تحکیم بنیان مقدس خانواده، و کمک به پاکسازی محیط و کاهش مفاسد اخلاقی است. [21] نگاهی به مقررات دقیق و به ظاهر سختگیرانه قرآن کریم در خصوص لزوم رعایت اصل حریم در ارتباط با بیگانه، اهمیت این مطلب را آشکار مینماید.
قرآن کریم التذاذهای جنسی را در کمترین حدّ آن برای خانواده و جامعه مضرّ دانسته و آن را نهی کرده است. بیان قرآن در مورد مصادیق آن تأمّلبرانگیز است. به پارهای از این دستورات اشاره میشود.
الف. کوتاه نمودن نگاه؛ قرآن کریم به زن و مرد در دو آیه جداگانه دستور داده است که نگاه خود را نسبت به بیگانه کوتاه نمایند. آیات 31 و 32 سوره مبارکه نور در این خصوص چنین است: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ...»؛ یعنی: به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزهتر است، خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند.
واژه «غضّ» در آیه فوق به معنای کاهش دادن یا کوتاه کردن نگاه است؛ [22] خدای متعال در پایان آیه 31 فرموده است: این براى آنها بهتر و پاکیزهتر است (ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ). این تعبیر فلسفه حکم را بیان مینماید و سپس با بیانی اخطارگونه فرموده است: خداوند از آنچه انجام مىدهید مسلماً آگاه است (إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ).
ب. پوشیدگی بدن؛ در سوره مبارکه احزاب بر لزوم پوشیده بودن بدن زن فرمان داده شد. این آیه در پی آن نازل شده است گروهی از زنان مسلمان به مسجد مىرفتند و پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز مىگذاردند. هنگام شب، موقعى که براى نماز مغرب و عشا مىرفتند، بعضى از جوانان بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا برای آنان ایجاد مزاحمت میکردند. در این رابطه آیه 59 سوره مبارکه احزاب نازل شد [23] که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»؛ یعنی: اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جُلبابهای خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است.
در مورد مفهوم و مقصود از «جلباب» احتمالاتی مطرح شده است. بعضی گفتهاند منظور از آن ملحفه، چادر و پارچه بزرگى است که از روسرى بلندتر است. گروهی نیز گفتهاند جلباب به معنای مقنعه و روسرى است. و بعضی نیز احتمال دادهاند که مقصود پیراهن گشاد باشد. قدر مشترک همه این احتمالات این است که جلباب چیزی است که بدن به وسیله آن پوشیده میماند. [24] این فرمان در قسمتی از آیه 31 سوره مبارکه نور نیز آمده است: «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ».
جمله «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» در آیه 59 سوره احزاب فلسفه حکم را بیان مینماید و آن این است که وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند، افراد فاسد و مزاحم، کمتر متعرض آنها میشوند. [25]
دستور دیگر قرآن کریم برای صیانت از خانواده و جامعه، پوشیده ماندن زینت و زیور زنان است. در قسمتی از آیه 31 سوره مبارکه نور میخوانیم: «...وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها...»؛ یعنی: به زنان با ایمان بگو زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند.
؛ قرآن کریم، علاوه بر دستوراتی که بیان شد، دستور میدهد که از هر گونه رفتار و گفتار تحریککننده در روابط با بیگانه پرهیز شود. در این مورد آیات 32 سوره مبارکه احزاب و 31 سوره مبارکه نور قابل توجه است. در آیه 32 سوره مبارکه احزاب چنین آمده است: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ یعنی: اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید، اگر تقوى پیشه کنید؛ بنابراین به گونهاى هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید.
این آیه خطاب به همسران پیامبر نازل شده است ولی حکمی که بیان شده است اختصاص به آنان ندارد و به قرینه جمله «إِنِ اتَّقَیْتُنَّ» تکلیفی است که همه زنان باید مورد توجه قرار دهند. این آیه مبیِّن یک حقیقت است و آن این که در جامعه همواره بیماردلانی هستند که باید مراقب آنان بود.
در قسمتی از آیه 31 سوره مبارکه احزاب نیز آمده است: «...وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ آنها هنگام راه رفتن پاىهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.
در عصر نزول قرآن، زنان مانند زنان امروزی که النگو و جواهرات زینتی به دست مینمایند، خلخال و زیورآلاتی به پایشان میبستند. قرآن کریم به آنان فرمان میدهد که مواظب باشند در حال راه رفتن، پاهای خود را به زمین نکوبند. این فرمان برای آن است که سر و صدای زیورآلات آنان تحریککننده خواهد بود.
اصل داوری (حکمیت)
یکی دیگر از اصولی که قرآن کریم در حوزه خانواده به آن توجه داده است، اصل «حکمیت» است. حکمیت یا داوری ویژه مواردی است که در روابط خانوادگی، تفاهم جای خود را به شقاق و اختلاف داده است. توصیه قرآن در این مورد خاص، تشکیل «محکمه صلح خانوادگی» است.
در آیه 35 سوره مبارکه نساء آمده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیرا»؛ و اگر از جدایى میان آن دو [ زن و شوهر] بیم دارید پس داورى از خانواده آن [شوهر] و داورى از خانواده آن [زن] تعیین کنید. اگر سرِ سازگارى دارند، خدا میان آن دو سازگارى خواهد داد. آرى! خدا داناى آگاه است. بطور معمول، در صورت بروز اختلاف، طرفین راهی دادگاه میشوند، ولی در این مورد خاص، توصیه قرآن این است که به جای مراجعه زوجین به دادگاه و حلّ موضوع از طریق رسیدگیهای قضایی، با انتخاب داورانی از میان کسان طرفین، در رفع اختلاف و ایجاد صلح و سازش اقدام کنند. روشن است که در صورت انتخاب داوران واجد شرایط، این روش، بهتر از رسیدگیهای قضایی قداست خانواده را حفظ مینماید
اصول قرآنی تحکیم خانواده
اسلام برای خانواده قداست و منزلت خاصی قایل شده است؛ به نحوی که بنا و نهادی با آن قابل مقایسه نیست. تعبیراتی که در قرآن و روایات در باره خانواده بکار رفته است، به خوبی این مدعا را روشن مینماید. خدای سبحان، در آیه 21 سوره مبارکه نساء، از پیوند ازدواج که موجب تشکیل خانواده میشود به «میثاق غلیظ» یا پیمان محکم یاد نموده است. [1] در آیه 72 سوره مبارکه نحل، خانواده «نعمت الاهی» نامیده شد. [2] و نیز رسول گرامی اسلام آن را محبوبترین و عزیزترین بنا نزد خدای سبحان توصیف کرده و فرمود است: «مَا بُنِیَ فِی الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِیجِ». [3]
وقتی که این تعریف و تمجید را از کانون خانواده در معتبرترین متون دینی، یعنی در قرآن و سنت میبینیم، از خود میپرسیم که مگر خانواده چه فایده و کارکردی دارد که چنین از آن ستایش شده است. برای پاسخ به این پرسش، کافی است به ظاهر برخی آیات توجه نماییم.
الف. از نظر قرآن، خانواده «فراموشخانه رنجهای روزانه» است. در آیه 21 سوره مبارکه روم، خانواده به اعتبار وجود همسر در آن، مایه سکون و آرامش معرفی گردید. آنجا که فرمود: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...». تعبیر «لتسکنوا» در آیه فوق مبیّن علت خلقت همسر برای انسان است. در این تعبیر، حرف لام، تعلیل را میرساند و «تسکنوا» علت آفرینش زن و مرد برای یکدیگر است. بنابراین، انسان در کنار جنس مخالف (همسر) آرامش مییابد. در عرف محاورهای نیز از منزل به «مَسکَن» تعبیر میشود و این کلمه به معنای محل آرامش و سکون است. روشن است که این خصوصیت نه از «خانه» بلکه از «خانواده» است.
ب. خانواده مأمنی برای ارضای مشروع غریزه جنسی است. دین اسلام با سرکوب نیاز جنسی مخالف بوده و آن را مذمّت کرده است. از سوی دیگر، از رها بودن انسان از نظر جنسی و بی بند و باری نیز مخالفت کرده است. اسلام خواستار تعدیل نیاز جنسی و ارضای صحیح و مشروع آن است. بدین منظور، ازدواج را یگانه راه ارضای غریزه جنسی میداند و میفرماید: «وَأَنْکِحُواْ الأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمائِکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». [4] و البته به کسانی که امکانات لازم را برای ازدواج ندارند توصیه میکند که عفت پیشه نمایند تا زمانی که خداوند گشایشی ایجاد نماید: «وَلْیَسْتَعْفِفْ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...» [5] و در آیه دیگر فرمود: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم...». [6]
ج. خانواده کانون مهر و محبّت است. خانواده نیاز انسان به دوست داشتن و محبوب واقع شدن را تامین و تضمین مینماید؛ زیرا خداوند میان زوجین مودت و محبت برقرار نموده است. تعبیر «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» در آیه 21 سوره مبارکه روم، میفهماند که زن و شوهرها نیازی نیست پس از ازدواج برای ایجاد محبت تلاش کنند، زیرا خداوند این کار را کرده است. آنان باید این نعمت را قدر بدانند و از آن مراقبت کنند و هر چه که ممکن است این رابطه عاشقانه و عاطفی را تهدید نماید اجتناب نمایند.
د. خانواده بقای نسلی متمایز را تضمین مینماید. انسان به طور طبیعی و غریزی میل به بقاء دارد و بقای خود را در تداوم نسل میببیند. ازدواج و تشکیل خانواده، به این نیاز انسان نیز پاسخ میدهد وآن را تامین میکند. در یک رابطه آزاد جنسی نیز زاد و ولد صورت خواهد گرفت، لکن نسلها مشخص نخواهد بود. خانواده داشتن نسلی متمایز را برای اهلش تضمین مینماید. در آیه 72 سوره مبارکه نحل با تاکید بر این حقیقت میخوانیم: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً...».
است. فرزندانی که محصول پیوند زن و مرد هستند، برای پرورش سالم و صالح، نیاز به یک کانون مناسب دارند؛ خانواده این بستر را بخوبی فراهم مینماید. خداوند والدین را نسبت به تربیت فرزندان مسئول شناخته و خطاب به آنان فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ». [7]
کارکردهایی که در فوق بیان گردید، خانواده را یک «نهاد بیبدیل» ساخته است. به عبارت دیگر، نقش خانواده در تامین نیازهای طبیعی زوجین به گونهای است که هیچچیز نمیتواند جانشین آن گردد.
اگر نیاز زن و مرد به یکدیگر تنها برای ارضای غرائز جنسی باشد، این مقصود در روابط آزاد جنسی نیز تامین میشود و تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیتهای آن بیهوده مینماید. ارتباط غیرمشروع با جنس مخالف، میل جنسی انسان را برای لحظات کوتاهی برآورده میسازد ولی به هیچوجه قادر به ایفای کارکردهای فراوان خانواده نمیباشد، بلکه زیانهای جبرانناپذیری را نیز به دنبال دارد و به همین دلیل اسلام برای آن مجازاتهای سنگینی را پیشبینی نموده است.
همجنسگرایی نیز که امروزه در برخی کشورهای به ظاهر متمدن صورت قانونی به خود گرفت، خود داستان دیگری دارد. قرآن کریم، این نوع رابطه را نیز با ذکر داستان قوم حضرت لوط نبی تقبیح نموده و آنان را به خاطر این عملشان، قومی نادان، [8] مسرف، [9] مفسد، [10] و ستمپیشه [11] نامیده است. بدین ترتیب، آنان که در تلاشند برای خانواده جانشینی نشان دهند، بیگمان به بیراهه میروند.
نقش و کارکرد خانواده برای کودکان نیز بیبدیل است. زیرا اگر نیاز کودک تنها خوراک، پوشاک، بازی، تر و خشک کردن و درس خواندن باشد، مراکز نگهداری و مهد کودکها میتوانند این کار را انجام دهند. مهمترین نیاز کودک مهر و محبت است. آنهم مهر و محبتی که از عمق وجود پدر و مادر بر میخیزد و به روح کودک تزریق میشود و بوسههای گرم و نوازشهای مهربانانهای که هیچگاه از یاد کودک نمیرود.
با توجه به آنچه بیان گردید، حراست از خانواده امری لازم و مقدس و تلاش در جهت تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی قابل ستایش است. بگونهای که اسلام عزیز برای آن، پاداشی معادل جهاد در را خدا قایل شده است. روایت «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، [12] و نیز حدیث «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»، [13] دشواری و ارزشمندی کار زوجین در همسرداری را به خوبی بیان مینماید؛ زیرا جهاد امری پرمشقت ولی با ارزش است.
در مقابل، انحلال خانواده امری نکوهیده است. دین مبین اسلام طلاق را «حلال مَبغُوض» نامیده است. در این صورت، زن یا شوهری که با کارش موجب سستی بنیان خانواده یا انحلال آن گردد، عمل وی مبغوض و منفور است. بیگانهای نیز که در جهت خلاف مصالح خانواده حرکتی نماید یا سخنی بگوید، خداوند را به خشم آورده است.
اینکه این پرسش مهم مطرح میگردد که چگونه میتوان پیوندهای خانوادگی را محکم نموده و از سستی و انحلال آن جلوگیری کرد و قرآن کریم در این خصوص چه راهکارهایی را نشان میدهد؟ خوشبختانه، موضع قرآن کریم در قبال این مسأله مهم روشن است. قرآن کریم اصولی را نشان میدهد که رعایت آن موجب استحکام بنیان خانواده و سعادت دنیا و آخرت اعضای آن میشود. مهمترین این اصول را بطور مختصر مورد توجه قرار میدهیم.
اصل محبت
نخستین اصلی که باید مورد توجه قرار گیرد، اصل محبت است. آنچه پیوند میان زوجین را استوار نگه میدارد، محبت است؛ به همین دلیل، خداوند این نیاز ضروری را به زوجین در آغاز پیوند زناشویی ارزانی میدارد. در آیه 21 سوره مبارکه روم با اشاره به این مطلب فرموده است: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ». این آیه شریفه در بر دارنده نکات مهمی در خصوص خانواده است. این نکات عبارتاند از:
الف. خلقت همسر برای انسان آیه خداوند بر بشریت است.
ب. انسان در کنار همسر به آرامش میرسد.
ج. خداوند میان زوجین مودت و محبت ایجاد نموده است.
تاکید خداوند بر «آیه» بودن خانواده و کارکردهای آن در آغاز و پایان آیه، تعبیری ویژه است که نظیر آن در قرآن کمتر دیده میشود. مودت و محبت میان زن و شوهر به درجهای است که آنان را نزدیکترین به یکدیگر ساخته است.
قرآن کریم زن و شوهر را لباس یکدیگر نامیده است و این یک تعبیر زیبا و گویا در رابطه بین زن و شوهر است. بیان قرآن چنین است: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»؛ [14] آنها لباس شما و شما نیز لباس آنها هستید و هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید.
از تعبیر و تشبیه به کار رفته در این آیه راجع به زن و مرد نکات قابل توجهی استفاده میشود: انسان نمیتواند بدون لباس زندگی نماید؛ لباس انسان را از سرما و گرما محافظت میکند؛ لباس وسیله زینت انسان است؛ لباس موجب پوشیدهماندن عیوب انسان است؛ لباس نزدیکترین چیز به انسان است؛ از این جهت که میان لباس بر تن و خود تن چیز دیگری فاصله نمیشود. آری! مرد برای زن و زن برای مرد به منزله لباس است.
انسان بدون همسر نمیتواند درست زندگی نماید؛ همسر از انسان در برابر ناملایمات روزگار حمایت مینماید؛ موجب آراستگی انسان است؛ عیوب وی را میپوشاند و از هر چیز و هر کس به وی و نیازهایش نزدیکترین است. روشن است که اگر مودت و محبت میان زوجین نباشد، همسر مزاحم انسان است، نه لباس وی.
اصل شفقت
از نظر قرآن کریم، «شفقت» در خانواده عامل صلاح و فلاح است. این معنا از آیات 25 و 26 سوره مبارکه طور به خوبی قابل استنباط است. در این آیات میخوانیم: «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ * قالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ»؛ بعضى از آنان به بعضى دیگر روى آورده و از گذشته یکدیگر سؤال میکنند، گویند: ما پیش از این در میان خانواده خود بیمناک بودهایم. این آیه ترسیم یک مکالمه از اهل بهشت است که از سوابق یکدیگر میپرسند و در حقیقت عامل خوش عاقبتى یکدیگر را جویا میشوند. آنان کلید بهشت را «شفقت» در خانواده دانستهاند.
پیش از این، به مودت و محبت میان زوجین اشاره شد. شفقت اگر چه به مودت و محبت نزدیک است، ولی از جهتی با آن متمایز است. إشفاق توجه آمیخته با ترس است؛ شخص «مشفِق» دیگرى را دوست میدارد و در مورد او نگران است؛ نگران از آنچه که ممکن است او را آزار دهد و او را برنجاند. این کلمه، هرگاه با حرف «مِن» متعدى شود معناى خوف در آن ظاهرتر خواهد بود. [15] امّا اگر با حرف «فى» متعدى شود، معناى عنایت و توجه در آن ظاهرتر است، که آیه فوق از همین قبیل است. برخی نیز اظهار داشتهاند: إشفاق، رقّت قلب به خاطر ترس از چیزى است؛ زیرا این واژه نقیض غلظت است. [16] به هر حال، پیام آیه این است که اعضاى یک خانواده بایستى نسبت به یکدیگر شفیق باشند، یعنى نسبت به یکدیگر توجه داشته و در مورد یکدیگر نگران باشند. به سعادت خانواده خود اهمیت دهند؛ به نجات اعضای آن از خطر گمراهى بیاندیشند؛ با آنان به زیبایى معاشرت نمایند و آنان را به حق دعوت و نصیحت نمایند.[17] بنابراین، شفقت در خانواده مستلزم نکات زیر است:
- حسن معاشرت؛ بدون شک، سوء معاشرت موجب آزار و رنجش سایر اعضاى خانواده میشود و با شفقت مغایرت دارد.
- تلاش براى سعادت؛ اعضاى خانواده باید براى سعادت، رفاه و آسایش یکدیگر فداکارى خواهند داشت.
- ارشاد؛ راهیابى اعضاى خانواده به بارگاه قدس الهی و نجات از عذاب اخروى دغدغه مهم اعضای خانواده نسبت به یکدیگر است.
«عبدالرحمن» قرآن را از زبان مادر خود و نیز از طریق تلوزیون حفظ کرده است. لقب وی «مسرور» یعنی «خوشحال» است. او قرآن را تقریبا کاملا صحیح و بدون اشکال میخواند و حتی کوچکترین و ظریفترین قواعد و احکام قرائت قرآن را نیز رعایت میکند.
پدر و مادر وی در مورد برخی اخلاق و رفتارهای جالب او میگویند: بیشتر کودکان هنگام بازی شاد و خندان هستند اما «عبدالرحمن» وقتی صدای قرآن میشنود شاد میشود و لبخند میزند و زبان باز میکند.
مادر «عبدالرحمن» طی گفتوگویی با روزنامه الشروق الجزایر در مورد چگونگی حفظ قرآن توسط فرزند خردسالش میگوید: وقتی باردار بودم، قرآن تلاوت میکردم و هر هفته روزهای جمعه سوره مبارک «کهف» را میخواندم و هر روز هم دو سوره «ناس» و «فلق» و نیز سوره «ملک» را میخواندم.
وی در ادامه این گفتوگو افزود: بعد از تولد «عبدالرحمن» نیز هر روز با پخش صدای قرآن، گوش و جان او را با کلام الله مجید آشنا میکردم. علاوه بر آن ذکرها و دعاهایی که از پیامبر اکرم، حضرت محمد (ص) به عنوان مستحبات و یا حتی وظایف روزانه به ما رسیده را بر او میخواندم تا اینکه او با صدای تلاوت آیات قرآن و زمزمهای ذکر «الله» به خواب میرفت.
در مورد زمان دقیقی که «عبدالرحمن فارج» قرآن کریم را به طور کامل حفظ کرد، مادرش افزود: در دو سالگی عمرش، هنگام بازی و سرگرمیهای کودکانه میدیدم که آیات قرآن کریم را با خود زمزمه میکند و به جز با قرآن با هچ چیز دیگر انس و الفت نمیگیرد و زمانی که میخواستم برایش برنامههای کوکانه و یا کارتون به نمایش بگذارم، نمیپذیرفت و از من میخواست شبکههای قرآنی بگذارم.
در پایان گفتنی است که شاید بیاغراق بتوان گفت خداوند این کودک را برگزید تا یکی از معجزات عصر حاضر باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.