سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام خدمت شما عزاداران فاطمی
فرا رسیدن ایام غم و اندوه رو محضر شریف حضرتعالی تسلیت عرض می کنم...
وظیفه خودم دونستم که یه شعر زیبا رو که خودم خیلی دوستش دارم رو به مناسبت این ایام تقدیمتون کنم.
یادش به خیر این شعرو پارسال در ایام فاطمیه در حوزه مون به صورت مداحی خوندم و طلبه ها هم چنان ازش به عنوان شعر زیبا یاد میکنند ...
امیدوارم که شماهم از این روضه ی کوتاه ولی جان سوز غمتان تازه شود و استفاده کافی رو ببرید.
اگر قطره اشکی بر چشمانتان جاری شد بنده حقیر رو از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.


دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
لب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو

 حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست

جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود 

 

مطلب قبلی:نماز نور دین

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/12/23 | 12:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس