امروز میخوام ازیه داستان براتون بنویسم! یه داستان پیامکی ! قبل از اون باید بگم که نمیدونم چرا برخی انقدر صفت رحمانیت
خدارو مطرح میکنند که با استفاده ازآن راهی وتوجیهی پیدا میکنند برای گناه کردن خودشان!
تا میگویی فلان کارو انجام نده میگویند ...
خانم زیاد سخت نگیر خدا مهربونه...خدا رحمانه....خدا رحیمه...پس خدا میبخشه! یعنی چی؟؟یعنی...
بعد میمونی چی بگی !
بگی نعوذ بالله نیست صفت اعظم خدارو زیر سوال بردی!!!
بگی هست که دیگه مشکلی نداره برای گناه کردن!راه باز جاده دراز...
چند وقت پیش برای یکی از اعضای خانواده اس ام اسی اومد به شرح زیر...
خالق من "بهشتی" دارد ،نزدیک،زیبا،وبزرگ و"دوزخی"دارد،به گمانم کوچک و بعید،در پی بهانه ایست که ببخشد مارا!
شاید امشب آن شب بی دلیل باشد.
این بنده خدا پیامک و به من نشان داد وبه دنبال جواب مناسبی برای پیامک میگشت و من هم که ازشخصیت این فرد با خبر بودم
ومیدانستم که از گروهی است که خدمتتون عرض کردم چنین پاسخ دادم...
خالق من بهشتی ندارد وجهنمی هم در کار نیست...بلکه بهشت و جهنم را ما خودمان میسازیم.
اگر خدا همه را ببخشد پس عدالتش کجاست؟؟؟آیا شخصی که گناه میکند وکسی که گناه نمیکند در نزد او برابر است؟؟؟و اما شاید
دوزخ نزدیک باشد وبه گمانم بهشت دووور وشاید بعید!!!
البته همه این جریان در یک مهمونی پر سرو صدا اتفاق افتاد شاید اگر جای آرامی پیدا میشد شاید جواب بهتری هم میشد داد...حالا
اگه شما جای بنده بودید چه پاسخی میدادید؟؟؟
برای دسترسی به صفحه اصلی اینجا کلیک کنید
.: Weblog Themes By Pichak :.