سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سلام خدمت شما خواننده گرامی
خواستیم ماجرای اولین نماز حضرت رسول رو باهم به یاد بیاریم و کمی از این واقعه خرسند شویم...
خدارو شاکریم که ماهم در زمره یاران این بزرگواران قرار داریم...
حال اگر ادعای شیعه بودن رو نداشته باشیم ان شالله محب بودنمان را قبول کنند.شرمنده
خب بریم سراغ منبر یک دقیقه ای خودمون...
بسم الله الرحمن الرحیم

عبدالله بن مسعود می‌گوید: در اولین مرتبه که از جریان امر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه شدم، هنگامی بود که به همراه عموهایم با چند تن دیگر از قوم خود به قصد خرید اجناس وارد شهر مکه شدیم. و از جمله اجناسی که در نظر داشتیم آن را تهیه کنیم عطر بود و ما را برای تحصیل این متاع به سوی عباس بن عبدالمطلّب راهنمایی کردند.

ما به جانب عباس رهسپار شدیم و او در نزدیکی چاه زمزم در نزدیکی خانه کعبه نشسته بود و ما هم پهلوی او نشستیم. در این هنگام مردی از درب صفا داخل مسجد شد که رنگ او سفید متمایل به قرمزی بود، موی سرش تا وسط گوش کشیده شده و پیچیده مانند بود، دماغ او باریک و صاف و اندک برآمدگی داشت، چشم‌هایش سیاه و بزرگ بود، دندان‌های سفید و برّاقی داشت، دست‌ها و پاهای او درشت و مردانه بود، محاسن پُری داشت و از دو پارچه‌ی سفید لباس پوشیده بود گویی که ماهیست چهارده شبه و از افق برتابیده است.

این مرد خوش اندام وارد مسجد شد و در جانب راست او پسر نیکو رویی بود و در پشت سر آنان زنی آهسته قدم بر می‌داشت و خوب زینت‌های خود را پوشیده بود این سه نفر به سوی سنگ آسمانی حجرالاسود آمدند و به ترتیب حجر را دست کشیده و بوسیدند و سپس هفت مرتبه خانه کعبه را طواف کردند. و بعد از طواف در مقابل رُکن ایستاده و شروع کردند به نماز خواندن: دست برای تکبیر بلند کرده و تکبیر گفتند و بعد از قیام رکوع کردند، سپس به سجده رفتند و بعد باز قیام نمودند. و ما از مشاهده‌ی این جریان تعجب کردیم زیرا در سرزمین مکه این اعمال و اینگونه عبادت سابقه نداشته است.

پس رو به سوی عباس کردیم و گفتیم: آیا این آئین جدیدی است که در میان شما پیدا شده است، یا چیزیست که آنرا نمی‌شناسیم؟ عباس گفت: آری سوگند به پروردگار متعال که آن را نمی‌شناسید، این مرد برادرزاده‌ی من محمد بن عبدالله است و این پسر علی ابن ابیطالب است و این زن خدیجه دختر خویلد و زن محمد است، و در روی زمین کسی به جز این سه نفر پیدا نمی‌شود که اینگونه و به این ترتیب خداوند جهان را پرستش کند.[1]

[1] . سیر اعلام النبلاء، ج1، ص333.

عشق الهی نوشت:خدایا مارو از شیعیان واقعی حضرت قرار بده!

مطلب قبلی:آقا به این میگن نماز گزار واقعی!
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : پنج شنبه 92/12/29 | 4:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما نماز گزاران گرامی
تا حالا دقت کردید که هرچیزی که اصل باشه و ارزش داشته حتما بدلش هم به بازار خواهد آمد؟
خب قضیه نمازهای ما هم همینطور هست...
برخیش واقعی... برخیش قلابی...!(نعوذ بالله)
ولی اگه واقعی باشه برامون کارساز میشه در حد المپیک ! منظورم همون در حد بهشته!تبسم
امیدوارم که خدا توفیق  نماز خواندن واقعی رو بهمون عنایت کنه!
موضوع امروزمون...
آرامش در نماز

در یکی از جنگ‌ها که پیامبر همراه لشکر بودند، در شبی که پاسبانی لشکر اسلام بر عهده‌ی عباد بن بُشر و عمّار یاسر بود، نصف اول شب نصیبِ،‌عباد گردید و نصف دوم نصیب عمار، پس عمار خوابید و تنها بُشر بیدار بود و مشغول نماز گردید در آن حال یکی از کفار به قصد شبیخون زدن به لشکر اسلام برآمد به خیال اینکه پاسبانی نیست و همه خوابند از دور عباد را دید ایستاده و تشخیص نمی‌داد که انسانست یا حیوان یا درخت برای اینکه از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیکر عباد نشست و او اَبداً اعتنایی نکرد، تیر دیگری به او زد و او را سخت مجروح و خونین نمود باز حرکت نکرد تیر سوم زد پس نماز را کوتاه نمود و تمام کرد و عمار را بیدار نمود عمار دید سه تیر بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون کرده گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نکردی عباد گفت: مشغول خواندن سوره‌ی کهف در نماز بودم و میل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمی‌ترسیدم که دشمن بر سرم برسد و صدمه‌ای به پیغمبر برساند و کوتاهی در این نگهبانی که به من واگذار شده کرده باشم هرگز نماز را کوتاه نمی‌کردم اگر چه جانم را از دست می‌دادم...

عشق الهی نوشت:آقا به این میگن نماز گزار واقعی! حالا ما کجای کاریم؟!شرمنده
مطلب قبلی:نماز والدین برای فرزند وبر عکس
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 4:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

در کتاب مکارم الأخلاق شیخ طبرسى نمازى تحت عنوان «نماز پدر براى فرزند» آمده است که برخى از مراجع تقلید بزرگ معاصر نیز آن را براى اصلاح فرزندان توصیه فرموده اند، از ایشان نقل شده که بهتر است مادر هم این نماز را بخواند  .

*    این نماز چهار رکعت است : در رکعت اول سوره حمد یکبار، و ده بار این آیه کریمه :

رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَآ أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَ أَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَ تُبْ عَلَیْنآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

در رکعت دوم : سوره حمد یکبار، و ده بار آیه شریفهرَبِّ اجْعَلْنِى مُقِیمَ الصَّلَوةِ وَ مِن ذُرِّیَّتِى رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَآءِ * رَبَّنَا اغْفِرْ لِى وَ لِوَ لِدَىَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ

در رکعت سوم : سوره حمد یکبار، و ده باررَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّیَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا

و در رکعت چهارم : سوره حمد یکبار، و ده باررَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَ عَلَى وَ لِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَــلِحًا تَرْضَـلـهُ وَ أَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّیَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِینَ

پس از سلام رکعت چهارم ده بار آیه شریفه :

رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّیَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
     نماز فرزندان برای والدین (در حیات و ممات ایشان ):
این نماز دو رکعت است ، در رکعت اول بعد از حمد ده بار بگو :
رَبِّ اغفِرلی و لِوالِدَی وَ لِلمُؤمنینَ یَومُ یَقُومُ الحِسابُ
و در رکعت دوم بعد از حمد ده بار بگوید :
رَبِّ اغفِرلی و لِوالِدَی وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُومِناتِ

پس از سلام نماز ده بار بگو : « رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ

امروز سه شنبه هست دعا برای فرج آقامون رو فراموش نفرمایید.
یاحق

مطلب قبلی:عاقبت سردسته راهزنان چه شد؟؟؟
دسترسی به صفحه اصلی


 

 




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 4:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

بازهم سلام خدمت شما همراهان عشق الهی
این دفعه میخوایم عاقبت سردسته یک راهزن رو براتون تعریف کنیم که...
دیگه بیشتر توضیح نمیدم...
مثل این فیلم های آبکی ایرانی میشه که اولش رو ببینی آخرش تابلو معلومه چی میشه!
ملت و سرکار میزارن...به خاطر همین کم پیش میاد بشینم پای تلویزیون...مگه اینکه فیلم اکشنی چیزی باشه اونم با دعوت خانواده!مؤدب
خب بگذریم...بریم سر داستان خودمون.دیگه من سکوت میکنم شما هم با کمال آرامش متن رو مطالعه بفرمایید...
بسم الله!
حسبی الله...
یکی از علماء از کربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف کرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.

آن عالم می گوید : « من کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً کتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یکی از سارقین گفتم من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید و اگر ممکن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد».

آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».

گفتم: « رئیس شما کجا است ».

گفت: « پشت این کوه جایگاه او است » .

لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم که رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی که از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت:

« این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم ».

من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز کجا؟ دزدی کجا؟ ».

گفت: « درست است که من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی که هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به کلّی قطع کند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلکه باید یک راه آشتی را باقی گذارد. حالا که شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ».

و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.

پس از مدّتی که به کربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت:

« مرا می شناسی؟ »

گفتم: « آری! »

گفت: « چون نماز را ترک نکردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اکنون توفیق توبه و زیارت پیدا کرده‌ام ».

مطلب قبلی:طعم شیرین عسل از چیست؟
دسترسی ب صفحه اصلی

 




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 12:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر
 سلام خدمت شما خواننده گرامی
امروز قصد دارم یه داستان مختصر مفید اما زیبا خدمتتون عرض کنم
..
بسم الله الرحمن الرحیم
روزی رسول خدا-صلی الله علیه وآله-در نخلستانی نشسته بودند و حضرت علی-علیه السلام- نیز در خدمت ایشان حضور داشتند.ناگاه زنبور عسلی نزد آن حضرت آمد و شروع به چرخش کرد،در این حال،پیامبر گرامی اسلام-صلی الله علیه وآله- به امام علی-علیه السلام- فرمودند:یا علی! این زنبور قصد دارد ما را ضیافت دهد،و می گوید مقداری عسل در فلان محل قرار داده ام،علی را بفرست تا آن را بیاورد?لذا علی-علیه السلام- رفتند و آن عسل را یافته و در مجلس حاضر کردند.


رسول خدا-صلی الله و علیه وآله- از زنبور پرسیدند:چگونه غذای شما که شکوفه تلخ است،به عسل شیرین تبدیل می شود؟


زنیور عرض کرد:یا رسول الله! این شیرینی از برکت وجود شماست،چون هر وقت که مقداری شکوفه بر می داریم،بلافاصله به ما الهام می شود که سه نوبت بر شما صلوات بفرستیم و از برکت فرستادن صلوات،شکوفه تلخ به عسل شیرین تبدیل می شود.{خزینة الجواهر،ص586/ لمعات الانوار،ص53}.


عشق الهی نوشت:اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عشق الهی نوشت2: در ضمن در سمت راست وبلاگ یه صلوات شمار هست که شما میتوانید در ختم صلوات دست جمعی ماهم شرکت نمایید...
عشق الهی نوشت3:امام صادق (ع) فرمودند: سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست*وسائل الشیعه، ج7،ص 197
دیگه خود دانید!
حق یارو نگه دارتون ان شالله



تاریخ : یکشنبه 92/12/25 | 4:12 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش روضه نیوز؛حجت‌الاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامه‌ای دوستانه و صمیمانه توصیه‌هایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهره‌برداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
نامه‌ای غیراداری از همکار و دوست شما
سلام علیکم، ایام عید و همه اعیاد بر شما مبارک باد
افرادی هستند که از همه فرصت‌ها استفاده می‌کنند و افرادی که فرصت‌ها را از دست می‌دهند، ما از کدام هستیم؟ عید نوروز، هوای مطلوب، تعطیلات، مهمانی، صله رحم، لباس نو، سفر و سیاحت، فرصت‌های مهمی است.
شما همکار عزیز در طول سال به کارهای تربیتی رسمی و شناخته شده مشغولید، می‌توانید از این فرصت‌ها کارهای غیر رسمی ولی گاهی عمیق‌تر از رسمی در لابه‌لای تفریح و دید و بازدید انجام دهید، از جمله:
1- از افراد محبوب و متمکن فامیل بخواهیم دور از چشم دیگران جلسه‌ای خصوصی برگزار و بعضی از مشکلات فامیل را حل کنیم. و برای آنان اگر می‌توانید به نوعی ایجاد اشتغال کنید. و اگر در میان آنان کسی زندان است برای آزادی او تدبیری کنید.
2- نوجوانانی که در درس ضعیف و نگران امتحانات دو ماه دیگر آنان هستیم را خصوصی دعوت کنیم و تحصیل کردگان فامیل ( فرهنگیان- دانشجویان ) لحظاتی دروس مشکل آنان را کمک و برای امتحانات آنان را از نگرانی بیرون آوریم.
3- اگر در میان فامیل کدورتی است و افرادی با یکدیگر قهر هستند از طریق افراد محبوب یا مهمانی ویژه و یا هر راهی که می‌شود تلاش کنیم که آنان را آشتی دهیم.
4- در لابه‌لای دید و بازدیدها برای افراد بی‌همسر تدبیر و مشورتی شود که بهترین واسطه‌گری در اسلام واسطه‌گری در امر ازدواج است.
5- در بسیاری از جلسات به اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است انتقاداتی وارد شود که ما باید اولاً دقت کنیم که انتقاد نابجاست یا بجا، اگر انتقاد صحیح است اشکالات را توجیه نکنیم زیرا توجیه لغزش‌ها حماقت است.
ولی وجود اشکال هم دلیلی بر کنارگیری از مسئولیت‌ها نیست زیرا انقلاب ما کودتای گروهی خاص نبوده بلکه قیام صدها هزار شهید و جانباز و اسیر بوده و نادیده گرفتن این همه سرمایه خیانت است و وظیفه ماست که از ضعف‌ها بکاهیم و نارسایی‌ها را تکمیل کنیم. کوتاه سخن این است که «توجیه اشتباه حماقت است»، «تضعیف، خیانت است»، «تکمیل رسالت است».
6- در دید و بازدیدها به منکراتی می‌رسیم که افراد صاحب نفوذ باید رسالت خود را انجام دهند.
7- در دید و بازدیدها ممکن است به سئوالاتی برسیم که می‌توانیم آن سؤال یا اشکال را یادداشت کنیم و بعداً با تماس با فرهیختگان پاسخ را دریافت و شبهه پیش آمده را حل کنیم.
8- ممکن است در میان بستگان افرادی نسبت به نماز تارک یا کاهل یا جاهل باشند، از این فرصت با آموزش و تذکرات رابطه آن‌ها را با خدا تقویت کنید.
9- در میان صدها هزار سفر سعی کنیم به مسافرین، در راه مانده (ابن سبیل) کمک کنیم و گاهی از خادمین در جاده (پلیس - هلال احمر- اورژانس و ...) حتی‌المقدور اگر می‌شود با کلمه‌ای تشکر کنید.
10- در میان این دید و بازدیدها به بستگان ضعیف و گمنام توجه بیشتری کنیم و حتی می‌توان کمک‌های خود را به اسم عیدی به آن‌ها برسانیم.
همکار عزیز ده‌ها نمونه کار مفید را می‌توان در لابه‌لای دید و بازدیدها انجام داد و چون انجام این کار براساس بخشنامه و اجبار و شرح وظیفه نیست، و فقط برای خداست، حتماً از نصرت‌ها و امدادهای الهی بهره‌مند خواهیم شد، زیرا خداوند وعده داده که (ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) و یقین بدانیم که وعده الهی حتمی است.
دوست و ارادتمند و همکار شما: محسن قرائتی

مطلب قبلی: معرفی چند کتاب در مورد نماز
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : یکشنبه 92/12/25 | 3:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما همراهان عشق الهی
در جست و جو هایمان به چند لینک درمورد نماز برخورد کردیم که گفتیم بد نیست اون ها رو در اختیار شما قرار بدیم.

نام کتاب :جامع آیات و احادیث موضوعى نماز جلد اول

مؤ لف : عباس عزیزى


لینک: http://uplod.ir/z7t9mljwkosn/10-1-n-hnamaz1.zip.htm                                      

 

    


نام کتاب :جامع آیات و احادیث موضوعى نماز، جلد دوم

مؤ لف : عباس عزیزى

 

لینک: http://uplod.ir/1ja4cwdohbcw/10-1-n-hnamaz2.zip.htm

 

*******************************

 

نام کتاب :راز نماز (براى جوانان )

تاءلیف : محسن قرائتى

تدوین : جواد محدّثى

 

لینک:  http://uplod.ir/7d5vttcl4mpl/10-1-n-raz.zip.htm

 

*****************************

 

نماز خوبان

(حکایات و داستانهایى از دانشمندان و فرزانگان )

مؤ لف : على - احمد پور ترکمانى

 

لینک:
http://uplod.ir/ys0e6nv630hi/10-1-n-khuban.zip.htm

عشق الهی نوشت: دیگه اینجا التماس نمیکنم وظیفتونه که دعام کنیدچشمک

مطلب قبلی: وشیطان خوشحال بود
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : شنبه 92/12/24 | 3:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر
تاریخ : جمعه 92/12/23 | 7:39 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

بسمه تعالی

 

خبری جالب در خبرگزاری ها توجه بنده رو به خودش جلب کرد. یک معلم مبتکر برای آموزش بهتر به دانش آموزان  رباطی رو طراحی کرده که میتونه نماز بخونه و آموزش بده.

 

وقتی این خبر برام مهمتر شد که خبرش رسید که شبکه های ماهواره ای به تحقیر و تمسخر این ابتکار اقدام کردن. چون یک قاعده داریم که هرجا دشمن دست گذاشت بدونید خیلی مهمه،برام اهمیت پیدا کرد.

 

 


اطلاع پیدا کردیم این مبتکر اهل ورامین خدمت برخی از مراجع تقلید هم رسیده و مورد استقبال واقع شده.... کاش مورد استقبال چند سرمایه گذار واقع بشه تا تولید انبوه بشه...

 

شاید اگه یه رباط پیتزا پز یا یه وسیله دکوری بود الان سرمایه گذارها دنبالش بودند...گاهی برای اقتصاد بی فرهنگ باید گریه کرد...

 

 

البته یک اشاره حاج آقای قرائتی در سیما میتونه جلب سرمایه گذاری کنند.

کلیپ کوتاه اختراع(کلیک)
  

مطلب قبلی:روضه ی 3دقیقه ای
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/12/23 | 4:0 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما عزاداران فاطمی
فرا رسیدن ایام غم و اندوه رو محضر شریف حضرتعالی تسلیت عرض می کنم...
وظیفه خودم دونستم که یه شعر زیبا رو که خودم خیلی دوستش دارم رو به مناسبت این ایام تقدیمتون کنم.
یادش به خیر این شعرو پارسال در ایام فاطمیه در حوزه مون به صورت مداحی خوندم و طلبه ها هم چنان ازش به عنوان شعر زیبا یاد میکنند ...
امیدوارم که شماهم از این روضه ی کوتاه ولی جان سوز غمتان تازه شود و استفاده کافی رو ببرید.
اگر قطره اشکی بر چشمانتان جاری شد بنده حقیر رو از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.


دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
لب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو

 حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست

جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود 

 

مطلب قبلی:نماز نور دین

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/12/23 | 12:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس