سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 




تاریخ : شنبه 92/8/18 | 6:13 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

                                                                               
                                                          تقدیم به مولایم

الا یا ایها المهدى، مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها
 صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
 چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
 دل بى‏بهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها
 به کوى خود نشانى ده که شوق تو محبان را
ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محملها
 به حق سجاده تزیین کن، مَهِل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت، از آن سازند محفلها
 شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحلها
 اگر دانستمى کویت، به سر مى‏آمدم سویت
خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها
 چو بینى حجت حق را، به پایش جان فشان اى فیض!
متى ما تلق من تهوى، دع الدنیا و اهملها

مطلب قبلی:یک شب رویایی

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/8/17 | 8:46 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

وقتی داری نزدیک میشی به حرم ...
اینجوری میبینش...

آخه اشک پر میشه تو چشات...

بــه قــول مــعــروفــــ :
چشـمــم از اشــ ک پــُـر و عـــکــــ س حــــرم مـــیلـــرزد..

عشق الهی نوشت: دل من غصه نخور یه روز آقاتو میبینی...  میری تا کربلا کنار ارباب میشینی   میدونم عاشق یل ام البنینی...




تاریخ : جمعه 92/8/17 | 6:59 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

 

داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته
حسیـــن......حسیـــن....حســـین......
طوریکه انگشتش زخم شده !
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟
گفت:
چون میسر نیست من را کام او ....... عشق بازی میکنم با نام او ......
(خاطره ای از شهید پازوکی)

 

اللهم الرزقنا بزیاره حسین ابن علی(علیه السلام)

عشق الهی نوشت:گفت ضمایر را بشمار
گفتم من، من، من، من …
گفت فقط من!؟
گفتم آری همگی رفته اند زیارت ارباب و فقط منم که اینجا تنها مانده ام…

مطلب قبلی:اللهم الرزقنا
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/8/17 | 4:46 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا

بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش

بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش

به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل

بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر

بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم

به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ی اصـغـر

به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره‌ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه

بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش

بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش

به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

مطلب قبلی: توجه! به محرم نزدیک می شویم...
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : چهارشنبه 92/8/15 | 4:30 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما همراهان گرامی
این هفته زمین و زمان سنگین است مراقب خودتان باشید که سبک نباشید!
بگو بخند تعطیل!دلتان را تکانی بدهید و آت و آشغالهایش را بریزید دورتا جا برای یک غم بزرگ باز شود.
لباس های رنگارگتان را بگذارید کنار ومانند عزادارها لباس مشکیتون رو به تن کنید تا مهر داغداری به پیشانی شما هم بخورد.به هرکسی هم میرسید به جای خوش و بش تسلیت بگید چرا که همه عزادارند وخدارو شکر که در کنار ملتی زندگی میکنید که همه این غم بزرگ را درک میکنند وبه راحتی میتوانید عزاداری کنید.اگر تونستید سفر کربلا را ترک مکنید که هم زیارت است و هم تعزیت! دست به دامان زیارت عاشورا شوید و نفرین کنید آن کسانی که این داغ عظیم رو به سینه اسلام گذاشتند!
ناله و زاری را کنار نگذارید..در حد وسعتون گریه کنید و به گریه بیندازید.
اگر دلتون سیاه شده بودو اشکتون در نمیومد خودتون را به گریه بزنید تا پاک شوید.
خوش گذرانی تا اطلاع ثانویه تعطیل!عوضش مجلس عزا به پا کنید! نتونستید با چند نفر از دوستانتان جمع شوید و کتاب لهوف رو بزارید وسط باهم بخوانید.
نماز اول وقت رو هم فراموش نکنید که امام حسین در وسط جنگ اون رو رها نکردند.
بچه مسلمان همه چیز تمام است! همه سال دنبال شعور باشید که شور این روزهایتان با شعور باشد!
راستی...تسلیت عرض میکنم و م ح ت ا ج د ع ا ی خ ی ر ت ا ن
یاعلی 


عشق الهی نوشت1: این چند پی نوشت هم به مناسبت را هپیمایی 13 آبان...
:« حتی اگر در تمام آمریکا مسجد بسازند و بالای گلدسته ها شعار الله اکبر قرار بدهند هیچ وقت شعار مرگ بر امریکا را فراموش نکنید چون آمریکا شیطان بزرگ است. »

روح الله الموسوی الخمینی رحمه الله علیه

عشق الهی نوشت2:چرا باید یه مسلمان خصوصا یه شیعه دستور صریح قران را نادیده بگیره و بگه مـــرگ بـــر امریـــکا در قران نیست >>> إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ‌ أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّـهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ البقرة: 161/ کسانى که کافر شدند، و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد.  >>>> أُولَـئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّـهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ آل عمران: 87 / آنان، سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى برایشان است

عشق الهی نوشت3:مرگ بر آمریکا === اعوذ بالله من الشیطان الرجیم >>>> مقام معظم رهبری - مد ظله العالی

التماس دعا
یاعلی

مطلب قبلی:چاره جیست؟

دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : دوشنبه 92/8/13 | 4:19 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

آنگاه که درون خویش را از خود تهی یافتی و بیرون خویش را خالی از خدا،.. قرآن بخوان!

 

آنگاه که در دریای خروشان زندگی ،در چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی ،و ساحل صلاح و صلح و کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی، قرآن بخوان!

 

آنگاه که عقلت ،احساساتت را به بند کشید و فکرت «عشقت »را ،و قو? پیوستن به یزدان به نیروی عرفان را ،از دست دادی،،. قرآن بخوان!

 

آنگاه که در کوچه باغهای یأس ،حیران و سرگردان ،نا امید و پریشان، در جستجوی قطره ای آب، کشتزار خشک و قحطی زد? اندیشه ات را تسلی می دهی ،از دریای بی کران امید لختی بر گیر و...قرآن بخوان!

 

آنگاه که مرگ را «ختم» و «معاد»را «وهم»،و پندار خود را ،«حتم »یافتی ،...قرآن بخوان!

 

آنگاه که غرور ،وجودت را گرفت و تفاخر شعورت را ،و ذلت خویش را عزت ،و نخوت خویش را ،همت یافتی، قرآن بخوان!                                                                                      

 

آنگاه که از درستی گسستی ،و بر مرکب سستی نشستی،و به پستی پیوستی و در منجلاب تباهی، رهایی را خواستی،قرآن بخوان!

 

آنگاه که نسیان گریبانت را گرفت و عصیان دامانت را، قرآن بخوان!

 

آنگاه که نهایت سعادت را، بودن و شهادت را، نهایت حیات پنداشتی، قرآن بخوان!

 

آنگاه که گذشته را حسرت و حال را عسرت وآینده را حیرت احساس کردی ،«شب قدر »را به یاد آور و آنگاه، قرآن بخوان

 

آنگاه که در دل سیاه شب و در اعماق تاریک ظلمات ،در جستجوی نور و روشنی ، ره می پویی و در آرزوی صبح و سپیدی ،افق را به امید نظاره فلق مینگری تا شاید طلوع فجر را در نیمه شب تماشا کنی ،«قرآن»را باز کن ،تا در فلق برگهایش و در افق اندیشه ات شفق را دریابی ،آنگاه ... قرآن بخوان!

 

...اینک، قرآن بخوان!
شهید مهدی رجب بیگی


از:وبلاگ ندای محبان

مطلب قبلی:حرف دل
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : جمعه 92/8/10 | 5:4 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

سلام خدمت شما بزرگواران
امروز کلا شاکیم! اگه اعصابتون با خوندن این مطلب به هم میریزه توصیه میکنم اصلا نخونیدش!
شاکیم از دست ارگان هایی که خودشونو مستقل میدونن و میخوان کار فرهنگی فقط به اسم خودشون ثبت شه و گزارش رد کنند! یکی نیست بگه بابا اگه شما درد دین دارید این چیزها که مهم نیست! حالا به اسم شما یا اسم یکی دیگه! چه فرقی میکنه؟؟؟مهم اینه که در جامعه اسلامی کار انجام شه.یادش بخیر یه زمانی همه دنبال این بودند که گمنام بمانند ولی در حال حاضر همه دنبال این هستند که نکند خدایی نکرده نامشان گم شود!!!
واقعا آدم میمونه به این افراد چی بگه؟
یاد صحبت شهید ابراهیم هادی افتادم ایشون میفرمودند:
تمام مشکل ما این است
که برای رضای همه کار می کنیم..جز خدا!
وقتی حرف غیر خدا بیاد وسط حرف اون افرادی که بر میگردن میگن کار فرهنگی زمان میخواد تا تاثیر بزاره صدق میکنه!(چون کارتون برای غیر هست بله...زمان میخواد تا تاثیر بزاره...شایدم اصلا  تاثیر نذاره...پس زحمت نکشید سنگین ترید!)
من نمیفهمم چرا کارهای ضد فرهنگی زود جواب میگیرن ولی وقتی نوبت به آموزش کار فرهنگی میرسه زمان میخواد؟؟؟ واقعا عجیبه...!
الان 3موسسه رو میشناسم  انصافا برای رضای خدا دارن کار میکنن...خدا بهشون اجر بده!2تاشون با هم لینک شدن و ان شالله در آینده یه کار قوی رو ارائه میدن! به این میگن اتحاد...به این افراد میگن که درد دین دارن. نه ادعای درد دین!
کسی که دلش برای جامعه ش میسوزه شب خوابش نمیبره! به قول حضرت آقا شب فرصتی ست برای برنامه ریزی های بزرگ! پس بسم الله!
آقای محترمی که ادعا دارید در ظاهر درد دین دارید...هر سمتی که دارید خوش به سعادتتون ولی اگه من به جای شما بودم این سمت و نمیگرفتم.میدونید چرا؟ چون خیلی سخته که قیامت در برابر خدا بایستم و بگم میخواستم یه کاری انجام بدم ولی گزارش نوشتن و حاشیه ها نذاشت که به هدف حتی نزدیک شم! یه آن توهم مسئولیت و جایگاه و اینا همه چیزو از یادم برد!حرف های بزرگی میزدم ولی عملکردم از سرعت لاک پشت هم کمتر بود.
اون موقعست که در برابر خدا دستت خالیه! هیچی نمیتونی بگی!همونجاست که آرزو میکنید کاشکی این مسوولیت و نداشتید! به چه روز سیاهی نشستیدو رسیدید به آخر خط! تمام!
جناب آقای مسوول حواستان باشد! مسولیتتان خیلی سنگین هست! هرروز را باید غنیمت شماری...چون لحظه ای بعد ممکن است دیگر نباشی! پس هرچی در توان داری بزار وسط که اون دنیا شرمنده مادرمون زهرا نشی! اون دنیا بتونی به امام حسین بگی منم فلان کارو مخلصانه انجام دادم ببینید دستم زیاد خالی نیست..آخر توانم همین بود! وگرنه دوست داشتم بیشتر از این ها کارکنم.
در آخر امر این که من طرح هامو به جایی میدم که ببینم اون طرح اجرا میشه و تاثیر داره! وجایی که ببینم کم کاری میکنند و کار رو به امروز و فردا میندازن یا واردش نمیشم یا اگه وارد شم و ببینم اینطوریه سریع میپیچونم میرم یه جایی که کار انجام شه...ماشالله چیزی که زیاده موسسه فرهنگیه که نیاز به نیرو هم دارند!
دیگه اینم از این! ببخشید که اطاله کلام کردم امیدوارم خدا خودش اخلاص در عمل بهمون عنایت کنه که این جمله ی (بووووق ) نگید که کار فرهنگی زمان میخواهد! نه بابا اگه کارمون تاثیر نذاشت دنبال بهونه نباشیم بدونیم یه جای کارمون گیر داره...پس باید باتوسل درستش کنیم!
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و این مطلب رو مطالعه کردید.
التماس دعای خیر از شما
یاعلی

عشق الهی نوشت1:دیگه ببخشید تازه از جلسه اومدم دیگه نتونستم نگم!
عشق الهی نوشت2: هرچی جلسه ای که دیشب تا دم اذان داشتیم قوت قلبی بود برای فعالیت برعکس این جلسه همرو ریخت به هم!
عشق الهی نوشت 3:فقط میتونم بگم متاسفم! فقط همین!(در ضمن اسم ارگان ها هم محفوظ میمونه )

عشق الهی نوشت4:من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم!
از آن روزیکه اربابم شود بیمار می ترسم!
رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند!
من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم!
همه گویند، این جمعه بیا اما... درنگی کن!
از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم.




تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 1:28 عصر | نویسنده : عشق الهی | نظر

محجبه ها یا چادری هائی را می شناسی که حرمت آن را نگه نمیدارند.
باور کن این قانع کننده نیست برای حجاب نداشتن تـــــو...
حال که اینقدر دلسوز حریم چادری....
حال که دلــــت پاک است...
تــــو حرمت حجاب زهــــرا (س) را نگه دار و ثابت کن ،
همه چادری ها بد نیستند.



مطلب قبلی: عرض تیریک و یک داستان
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 5:4 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

با عرض سلام و تبریک عید بزرگ غدیر خدمت شما همراهان گرامی
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی ابن ابیطالب(علیه السلام)


خب میدونید که این عید خیلی برای ما بزرگ وعزیز هست و در روایات آمده که
مصادف با عید جمعه هست.
یعنی در روزی که سرور روزهاست.رسولی که سرور همه آدم ها و زمین و آسمان هاست برای خودش جانشین انتخاب میکند
که دوست ولی خداست.
اصلا ما که خدا بهمان کامل ترین را داده ورسولمان هم که بهترین آدم هاست و اصلا آفرینش به خاطر وجود نازنین او بوده بعد
از او هم به کمتر از خودش راضی نمیشیم .
برای همین هم معدن رحمت وگنج های دانش را میخواهیم.
آدم وقتی فکر میکند چه نعمتهای عظیمی دارد میماند که چطور شکرش را به جا آورد. میماند از چه جواهری از گنج بهره گیرد؟
وهمه اینها به برکت روز غدیر است.
وحالا امروز عید است و ما باید فکر کنیم و ببینیم تا حالا چقدر از این معدن و رحمت و گنج های دانش استفاده کرده ایم؟
حداقل امروز نهج البلاغه را رها نکنیم حداقل چند نکته ای را بیدا کنیم و از آن بهره گیریم و آن را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم...
ان شالله...
التماس دعا
یاعلی

عشق الهی نوشت1:جهت خواندن داستان (به ذره گر لطف بو تراب کند...) یه لطفی بفرمایید به قسمت آرشیو کنار صفحه رفته و این عنوان
رو انتخاب نموده و بخوانید... اگر تا حالا نخوندید از دستتون رفته...بسم الله!
عشق الهی نوشت2:گویا جناب آقای سید محمد رضا فخری(مدیر سایت) کاری کرده اند که کسی نتونه در خواست عیدی ازشون داشته باشه...ما که بخیل نیستیم
با مشکلات سایت هم کنار خواهیم آمد.( من که نمیتونم برم تو وبلاگ خودم نمیدونم افراد دیگه به چه صورت هستند؟)
عشق الهی نوشت3:برایمان دعا کنید کنید که خدا بهمون توفیق بده تا وظیفمونو بتونیم خوب انجام بدیم... کمی زیاد بر دوشمان سنگینی میکند
.(التماس دعای مخصوص)
عشق الهی نوشت 4: خب خداروشکر که مشکل حل شد همینجا کلیک کنیدو مطلب رو بخونید...
یاحق

مطلب قبلی:یک شب به یاد ماندنی
دسترسی به صفحه اصلی




تاریخ : پنج شنبه 92/8/2 | 4:16 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس